خاقانی (قصاید)/نطع بگسترد عشق پای فرو کوب هان
ظاهر
نطع بگسترد عشق پای فرو کوب هان | خانه فروشی بزن آستیی برفشان | |||||
بهر چنین هودج بارگشی دار دل | پیش چنین شاهدی پیشکشی ساز جان | |||||
خیز و به صحرای عشق ساز چراگاه از آنک | بابت رخش تو نیست آخور آخر زمان | |||||
گلخن ایام را باغ سلامت مگوی | کلبهی قصاب را موقف عیسی مدان | |||||
هیچ دل گرم را شربت گردون نساخت | ز آنکه تباشیر اوست بیشتری استخوان | |||||
کم خور خاقانیا مائدهی دهر از آنک | نیست ابا خوشگوار، هست ترش میزبان | |||||
تاج امان بایدت پای شهنشاه بوس | نشرهی جان بایدت مدح منوچهر خوان | |||||
شاه ملایک شعار، شیر ممالک شکار | خسرو اقلیم بخش، رستم توران ستان |