خاقانی (قصاید)/تا رقم حسن تو زد آسمان
ظاهر
تا رقم حسن تو زد آسمان | نامزد عشق تو آمد جهان | |||||
حلقه به گوش غم تو گشت عقل | غاشیهدار لب تو گشت جان | |||||
زلف تو شیطان ملایک فریب | روی تو سلطان ممالک ستان | |||||
عشق تو آورده قیامت پدید | فتنهی تو کرده سلامت نهان | |||||
تابش رخسار تو از راه چشم | کرد چراگاه دل از ارغوان | |||||
سلسلههای فلک است آن دو زلف | تا نکنی قصد سرش، هان و هان | |||||
ز آنکه جهان یکسره گردد خراب | گر ببری سلسلهی آسمان | |||||
حلقهای ار کم شود از زلف تو | خاتم جم خواه به تاوان آن | |||||
در لب تو هست ز کوثر اثر | در دل خاقانی از آتش نشان | |||||
قبلهی تو اختر جوزا رکاب | قدوهی او گوهر دریا بنان | |||||
حرز امم، حبر امام احمشاد | قاضی شه پرور و سلطان نشان |