خاقانی (غزلیات)/مه نجویم، مه مرا روی تو بس

از ویکی‌نبشته
خاقانی (غزلیات) از خاقانی
(مه نجویم، مه مرا روی تو بس)
  مه نجویم، مه مرا روی تو بس گل نبویم، گل مرا بوی تو بس  
  عقل من دیوانه‌ی عشق تو شد بندش از زنجیر گیسوی تو بس  
  اشک من باران بی‌ابر است لیک ابر بی‌باران خم موی تو بس  
  آینه از دست بفکن کز صفا پشت دست آئینه‌ی روی تو بس  
  رنگ زلفت بس شب معراج من قاب قوسینم دو ابروی تو بس  
  طالب ظل همایی نیستم سایه‌ی دیوار در کوی تو بس  
  آسمان در خون خاقانی چراست کاین مهم را نامزد خوی تو بس