خاقانی (غزلیات)/لعلت اندر سخن شکر خاید
ظاهر
لعلت اندر سخن شکر خاید | رویت انگشت بر قمر خاید | |||||
هر که با یاد تو شرنگ خورد | همچنان دان که نیشکر خاید | |||||
هر که او پای بست روی تو شد | پشت دست از نهیب سرخاید | |||||
مرکب جان به مرغزار غمت | بدل سبزه عود تر خاید | |||||
بنده تا دید سیم دندانت | لب همه ز آرزوی زر خاید | |||||
عشقت آن اژدهاست در تن من | که دلم درد و جگر خاید | |||||
گوش کن حسب حال خاقانی | گرچه او ژاژ بیشتر خاید |