پرش به محتوا

خاقانی (غزلیات)/دل پیشکش تو جان نهاده است

از ویکی‌نبشته
خاقانی (غزلیات) از خاقانی
(دل پیشکش تو جان نهاده است)
  دل پیشکش تو جان نهاده است عشقت به دل جهان نهاده است  
  جان گر همه با همه دلی داشت با عشق تو در میان نهاده است  
  تا نام تو بر زبان بیفتاد دل مهر تو بر زبان نهاده است  
  اندک سخنی زبانت را عذر از نیستی دهان نهاده است  
  نظاره قندز هلالت موئی به هزار جان نهاده است  
  از ناله‌ی من رقیب در گوش انگشت خدای خوان نهاده است