خاقانی (غزلیات)/خیز و به ایام گل بادهی گلگون بیار
ظاهر
خیز و به ایام گل بادهی گلگون بیار | نوبت دی فوت شد نوبت اکنون بیار | |||||
دست مقامر ببوس نقش حریفان بخواه | بزم صبوحی بساز نزل دگرگون بیار | |||||
شاهد دل ناشتاست درد زبان گز بده | مطرب جان خوش نواست نغمهی موزون بیار | |||||
شرط صبوحی بود گاو زر و خون رز | خون سیاوش بده، گاو فریدون بیار | |||||
پیش که یاوه شوند خرد وشاقان چرخ | بر بر گل عارضان ساغر گلگون بیار | |||||
باده به کم کاسگان تا خط بغداد ده | بهر لب خاصگان یک دو خط افزون بیار | |||||
غصهی ایام ریخت خون چو خاقانیی | شو دیت خون او زان می چون خون بیار |