خاقانی (غزلیات)/خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا
ظاهر
خوش خوش خرامان میروی، ای شاه خوبان تا کجا | شمعی و پنهان میروی پروانه جویان تا کجا؟ | |||||
ز انصاف خو واکردهای، ظلم آشکارا کردهای | خونریز دلها کردهای، خون کرده پنهان تا کجا؟ | |||||
غبغب چو طوق آویخته فرمان ز مشک انگیخته | صد شحنه را خون ریخته با طوق و فرمان تا کجا؟ | |||||
بر دل چو آتش میروی تیز آمدی کش میروی | درجوی جان خوش میروی ای آب حیوان تا کجا؟ | |||||
طرف کله کژ بر زده گوی گریبان گم شده | بند قبا بازآمده گیسو به دامان تا کجا؟ | |||||
دزدان شبرو در طلب، از شمع ترسند ای عجب | تو شمع پیکر نیمشب دل دزدی اینسان تا کجا؟ | |||||
هر لحظه ناوردی زنی، جولان کنی مردافکنی | نه در دل تنگ منی ای تنگ میدان تا کجا؟ | |||||
گر ره دهم فریاد را، از دم بسوزم باد را | حدی است هر بیداد را این حد هجران تا کجا؟ | |||||
خاقانی اینک مرد تو مرغ بلاپرورد تو | ای گوشهی دل خورد تو، ناخوانده مهمان تا کجا؟ |