خاقانی (غزلیات)/حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار
ظاهر
حدیث توبه رها کن سبوی باده بیار | سرم کدو چکنی یک کدوی باده بیار | |||||
دو قبله نیست روا، یا صلاح یا باده | سر صلاح ندارم سبوی باده بیار | |||||
به صبح و شام که گلگونهای و غالیهای است | مرا فریب مده رنگ و بوی باده بیار | |||||
عنان شاهد دل گیر و دست پیر خرد | ز راه زهد بگردان به کوی باده بیار | |||||
ببین که عمر گریبان دریده میگذرد | بگیر دامنش از ره بسوی باده بیار | |||||
منادیان قدح را به جان زنم لبیک | چو من حریفی لبیک گوی باده بیار | |||||
صبح گویم، سبوح گوی چون باشم | چو من ملامتیی رخصه جوی باده بیار | |||||
به جویبار بهشتت چه کار خاقانی | دل تو باغ بهشت است جوی باده بیار |