خاقانی (غزلیات)/جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند
ظاهر
جانا لب تو پیشکش از ما چه ستاند | اینک سر و زر نقد دگر تا چه ستاند | |||||
ماییم و دلی جوجو از اندیشهی عشقت | عشقت به یکی جو چه دهد یا چه ستاند | |||||
عشق تو به منشور کهن جان ستد از من | یارب چو شود تازه به طغرا چه ستاند | |||||
امروز جهان بستد و ما را غم این نیست | ما را غم آن است که فردا چه ستاند | |||||
گیرم که عروس غم تو نامزد ماست | وصل تو ز ما خط تبرا چه ستاند | |||||
چون تافتگی تب خاقانی از اینجاست | دل مهر تب او ز دگر جا چه ستاند |