خاقانی (غزلیات)/ای لعل تو پردهدار پروین
ظاهر
ای لعل تو پردهدار پروین | وای زلف تو سایبان نسرین | |||||
چشم تو ز نیم زهر غمزه | خون کرد هزار جان شیرین | |||||
صد عیسی دردمند را بیش | در سایهی زلف کرده بالین | |||||
از چشم بد ایمنی که دارد | دندان و لب تو شکل یاسین | |||||
آهستهتر ای سوار چالاک | بر دیدهی ما متاز چندین | |||||
حقی که نه از وفاست بگذار | راهی که نه از صفاست مگزین | |||||
آن کز تف عشق توست در تب | جویان ز لب تو مهر تسکین | |||||
هر ذره که بر تو میفشاند | لطفی بکن ای نگار برچین | |||||
خاقانی را از آن خود دان | نیک و بد او از آن خود بین |