تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول/سقوط وثوق‌الدوله

از ویکی‌نبشته
تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول از محمدتقی بهار
سقوط وثوق‌الدوله

۱۳ - سقوط وثوق‌الدوله

اختلاف بین شاه و دولت کوتاه نشد، شاه از سفر بازگشت، دولت هم در کار خود مستقر بود، اما باریک بینان دریافتند که کار قرارداد سست شده است، خاصه که دول متفقه مانند فرانسه و امریکا هم از قرارداد ایران و انگلیس ناراضی بودند، من خود از وزیر مختار امریکا در یکی از ملاقاتها شنیدم که میگفت : «قرارداد را بهم بزنید و دولت انگلیس را جواب بگوئید، آنوقت بدولت امریکا مراجعه کنید، قول میدهم هر قدر پول بخواهید بشما خواهند داد و مستشار هم میفرستند و مالیه و نظام و معادن شما را اداره خواهند کرد، وزیر مختار این خطابه را موقعی که سید محمد کمرهٔ و جمعی از ناراضیان در سفارت‌خانهٔ امریکا بملاقات سفیر رفته بودند بیان کرد و من خود نزد او بودم.

چنانکه گفتیم: آرمیتاژ اسمیت که یکی از رجال بزرگ و دانشمند انگلیس بود برای مطالعه در امور مالی ایران و تهیه و طرح وراندازها (پروژه)های مالی طلبیده شد و وارد ایران گردید و طرحهای مفید که غالب آنها بعدها مورد پسند دکتر میلسپو قرار یافت نوشت و تهیه دید و کار معاملات نفت و حسابهای پیچیده و عقب‌افتاده و اختلافات درهم و برهمی که با کمپانی نفت ایران و انگلیس در میان بود تحت مطالعهٔ او قرار گرفت و با مسافرتیکه بعد بلندن کرد و کار بمحاکمه با کارکنان کمپانی نفت کشید، آن اختلافاترا قطع و فصل نمود و تجدید نظری هم توسط آرمیتاژ اسمیت در تعرفهٔ کمرکی ایران بعمل آمد و روز ۱۹ جمادی‌الاخره ۱۳۳۸ تعرفه‌ای از تصویب کمیسیون مختلط انگلیس و ایران گذشت که بموجب آن تعرفه در سال تخمیناً پانزده کرور تومان و حداکثر بیست و پنج کرور عاید دولت ایران میشد.

در روز ۲۶ اینماه مطالعات کمیسیون مطالعه در امر نظام مرکب از افراد انگلیس و ایرانی تحت ریاست ژنرال دیکسن تمام شد و بموجب مطالعات مذکور قشون ایران ازین ببعد متحدالشکل خواهد بود و وعدهٔ آن بهشتاد هزار نفر بالغ خواهد گردید، احمد شهریور گوید: که صاحبمنصبان انگلیس تصمیم داشتند که صاحبمنصبان قشون ایران از درجهٔ سلطانی ببالا باید انگلیسی باشند و ایرانیان تا رتبهٔ نایب اولی بالاتر نباید ترفیع یابند، و نتیجهٔ مطالعات مذکور در ورقه‌ای نوشته شد که تقدیم رئیس‌الوزرا شود بدون اینکه ذکری از وزیر جنگ بمیان آید و توسط او راپورت تقدیم دولت شود.

این مقدمات باعث شد که دو تن از صاحبمنصبان ژاندارم ایرانی عضو کمیسیون مختلط اعتراض کردند و راپورت کمیسیون را امضا نکردند و خارج شدند که یکی از آنها کلنل فضل‌الله خان از صاحبمنصبان تحصیل کرده و مجرب بود و در انگلستان تحصیل کرده و از ابتدای تأسیس ادارهٔ ژاندارم داخل آن اداره گردیده و بدرجهٔ کلنلی (سرهنگی) ارتقا یافته بود، این جوان بسبب امضا نکردن ورقهٔ راپورت کمیسیون مورد اعتراض وزیر جنگ قرار گرفت و ازینرو روز اول حمل ۲۹ جمادی‌الاخره بعد از ظهر در خانه‌اش خود کشی کرد!

در اواخر این ماه صاحبمنصبان انگلیسی ادارهٔ ژاندارمری را ضبط کردند و خواستند ادارهٔ قزاقخانه را نیز ضبط کنند، با آنکه دو سال بود حقوق قزاقخانه را بانک شاهنشاهی بحساب دولت ایران میپرداخت ـ ادارهٔ مزبور زیر بار نرفته و صاحب‌منصبان جواب دادند که بریگاد قزاق متعلق بشخص اعلیحضرت شاه است و بدون اجازهٔ شاه تحویل کسی نخواهیم داد.

☆ ☆ ☆

حزب دموکرات بعد از عقد قرارداد مبتنی بر عقاید اساسی مملکتی بر دو فریق شده بودند.

علت اصلی آن بود که روزنامهٔ ایران در آن اوقات تحت نظر و بدستور مؤلف این تاریخ نوشته و اداره میشد و مرا عقیده آن بود که باید مردم را در نوشتن عقاید موافق و مخالف آزاد گذاشت و افکار را سانسور و حبس نکرد و در روزنامهٔ ایران نیز این سلیقه را مجری داشته بودم و مقالاتی بر له و بر علیه قرارداد انتشار میدادم.

جمعی از اعضاء کمیتهٔ حزب دموکرات با این سلیقه مخالفت کردند و در روزنامهٔ رعد بیانیه‌ای مبنی بر موافقت قطعی با قرارداد و تقریباً بمخالفت من که همکار آنها و عضو کمیته بودم انتشار دادند و ازینرو افتراقی در جمعیت تولید گردید و رئیس‌الوزرا خود علت اصلی ایجاد این افتراق گردید و بالنتیجه از قوای حامیهٔ او کاسته شد.

احمد شهریور در تاریخ خود مینویسد:

«فیمابین حزب دموکرات تفرقه حاصل است، یکدسته بسرکردگی ملک الشعراء' مدیر روزنامهٔ ایران اجتماع دارند و دستهٔ دیگر بسرکردگی میرزا محمد حسین صدرائی تاجر و سید محمد تدین، ورئیس‌الوزرا و متمایل بدستهٔ اخیر است. علت تفرقه از زمان عقد قرارداد دولت ایران با دولت انگلیس ایجاد شد.....»

☆ ☆ ☆

دولت وثوق الدوله، آقاسیدضیاءالدین را با هیئتی بباکو فرستاده بود تا عقد قراردادی با دولت آذربایجان قفقاز منعقد کند و در باب حمل و نقل و تجارت و سایر امور اقتصادی ومناسبات سیاسی و عمل اتباع طرفین پیمانی ببندد.

درماه شعبان مطابق ۳۱ حمل (۱۳۳۷-۱۹۲۰) سیدضیاءالدین نظر باینکه قراردادیرا که با دولت باکو و حزب مساوات بسته و بمرکز فرستاده بود امضا نشده و دیر کشیده بود، از باکو وارد انزلی شد که توسط تلگراف مقاصد خودرا حالی کند و انجام دهد، وزرا برای اینکه در بعضی مواد نظریاتی داشتند مشارالیه را بمرکز برای دادن توضیحاتی احضار کردند و دولت کمیسیونی تشکیل داد که در امور پیمان خاصه مسئله کرایهٔ مال‌التجارهٔ عبوری از ایران باروپا که هفت مقابل کرایهٔ عادله تعیین شده بود گفتگو کنند و همچنین در باب محاکمهٔ اتباع ایران، خلاصه سیدضیاءالدین میگفت که من اختیارات تامه داشته‌ام، علاوه بر این همهٔ اقدامات خود را برئیس‌الوزرا تلگرافاً اطلاع داده‌ام و ایشان تصویب کرده‌اند دیگر تشکیل کمیسیون برای چیست؟ و درین حین بالشویکها وارد بادکوبه شدند و قرارداد مذکور کان لم یکن و زحمات چندماهه هدر شد!

☆ ☆ ☆

درین حین واقعهٔ عمده و مهمی رویداد که بنیاد دولت متزلزلتر گردید و آن حملهٔ قشون سرخ بود بایران و ورود سرباز بانزلی، تفصیل آنستکه بعد از استقرار دولت ساویت مکرر از طرف لنین بزرگ توسط تروتسکی کمیسر خارجه تلگرافاتی و مواد عهدنامهائی بتهران بوساطت افراد و نمایندگانی ارسال شده بود، ولی چون سرداران روس سفید مانند کلچاک و دنیکین با دولت ساویت در محاربه و کشاکش بودند و متفقین با آنها ظاهراً همراهی داشتند، دولت ایران نمایندگان ساویت را درست نپذیرفت و به پیشنهادات مزبور وقعی ننهاد، و فقط حزب دموکرات و روزنامه «ایران» و «نوبهار» که هر دو بقلم من نوشته میشد از فرستادگان روس تقدیر کرده نسبت بآنها احتراماتی قائل شده بودند، اما دولت و دولتیان محض رعایت جانب شاه و دولت بریتانیا روی خوشی نشان نمیدادند.

تا آنکه از راپورتهای واصله از باکو معلوم دولت شد که کار دول قفقاز سست است و نیز شکست دنیکین و رفقایش محقق گردید و تانگهائی که دولت ساویت از آلمان دریافت کرده بود کار حریفانرا که تانگ نداشتند زار کرد و طلیعهٔ فراریان روس سفید در میان امواج بحر خزر و شنزارهای ماوراء بحر خزر پدیدار گردید و نخستین کشتی فراری با مهمات بایران پناه آورد.

درین وقت دولت وثوق‌الدوله تلگرافی بمسکو مخابره کرده و تقاضا کرده بود که حاضر است، قراری با دولت ساویت بگذارد.

پس از این تلگرافی از حکومت ساویت رسیده بود که صورت «یادداشت» داشت و مفادش این بود که: «دولت ساویت از دولت تقاضا دارد که قوای انگلیس را از خاک خود خارج کنند والا قوای ساویت ناچار بایران حمله خواهد کرد»، این خبر در ۲۰ شعبان ۱۳۳۸ در روزنامهٔ ایران منتشر گردید، در همین احوال هم حکومت مساواتی[۱] باکو سقوط یافت، و قوای سرخ قفقاز را تصرف کرده بسروقت دولت «ایروان» شتافت.

ازین تاریخ تعرضات قوای سرخ بسواحل و سرحدات ایران آغاز شد، و درین بین سایر کشتیها و مهمات و فراریان روسهای سفید از سرحدات و بنادر بحر خزر دسته دسته بایران پناهنده شدند و قوای انگلیس و بریگاد قزاق ایران نیز در رشت و انزلی و غازیان متمرکز گشته منتظر وقایع بودند.

روز ۲۹ شعبان ۱۳۳۷ صبح زود دوازده کشتی جنگی دولت ساویت بندر غازیانرا که محل توقف و استحکامات قوای انگلیس بود بمباران کردند و مقداری خسارات بابنیهٔ آنجا وارد ساختند، پس از دو ساعت مأمورین بندری ایران با بیرق سفید در قایقها نشسته بسوی ناوگان مهاجم شتافتند و علت بمبارانرا جویا شدند.

گازانوف نام دریاسالار جواب داد که ما بطلب کشتیها و مهمات دنیکین و اتباع او آمده‌ایم و نیز میل داریم نیروی انگلیس خاک ایرانرا تخلیه کند.

مأمورین تقاضای عدم تعرض کردند و مهلت خواستند تا با مرکز درین‌باب گفتگو کنند و دریاسالار مهلت داد، ولی چیزی نگذشت که یکعده قوای سرخ در دو فرسنگی مشرق غازیان پیاده شدند و بسوی غازیان پیشرفتن گرفتند.

نیروی انگلیس که بسرکردگی ژنرال دنسترویل تا باکو پیشرفت کرده و اکنون برشت عقب نشسته بود، و صلاح نمیدانست با قوای سرخ در ایران بمجادله برخیزد و از حیث مهمات و نفرات نیز خودرا ضعیف‌تر از حریف میدید و دولت ایران نیز چنین حقی باو نداده بود ـ از غازیان واپس نشست و بشهر رشت باز گشت و آنچه روس سفید آنجا بود با هر قدر مهمات که توانست با خود برشت بُرد و قوای سرخ بر اثر وی پیش آمده انزلی و غازیان را بدست گرفت، و عاقبت نیروی انگلیس و قوای قزاق ایران گیلان را تخلیه کرده بمنجیل و قزوین واپس آمدند.

☆ ☆ ☆

میرزا کوچک خان زعیم جنگلیان که در قریهٔ «پسیخان» پسخو کرده بود، فضا را خالی یافته وارد رشت گردید و با حزبیکه از بلشویکهای ایرانی و قفقازی و روسی سرانجام یافته بود اتحاد کرده ادارات را از مأمورین دولت خالی کرده خود متصرف گشت[۲]، و بزودی مازندران را نیز تصرف کرد و اعلان حکومت جمهوری داد و بخش نامه‌ای بسفارتخانها غیر از سفارت انگلیس فرستاد و دولت ایران را نظر بعقد قرارداد غیررسمی قلمداد کرد.

دولت ایران خود را دچار مخمصهٔ بزرگی میدید، من دو سال بود بارئیس‌الوزرا دربارهٔ پیشرفت دولت شوروی بحثها داشتم و بعد از وصول مواد ۱۸گانه که از طرف لنین و تروتسکی بایران رسیده بود باو می‌تنیدم که هر طور هست باب مجامله و مکاتبه با مسکو باز کند و یکبار هم این دمدمه اثر خود را بخشیده بود، اکنون معلوم شد که دولت در این باب خیلی پس افتاده است، دولت بعد از واقعهٔ انزلی توسط نصرةالدوله که هنوز با شاه در پاریس اقامت داشت اعتراض شدید و شکایت مفصلی بجامعهٔ ملل فرستاد و نیز دستور داد که بوسیلهٔ کپنهاک بدولت ساویت هم مراجعاتی بکنند.

۱۳ـ محمد حسن میرزا قاجار ولیعهد

در صف مقدم: طرف چپ فتح‌اللّه اکبر سپهدار وزیر جنگ، طرف راست وثوق‌الدوله نخست‌وزیر، مغرورمیرزا وزیر دربار، صارم‌الدوله وزیر خارجه، مرحوم حاج فخر‌الملک اردلان و عدهٔ دیگر

روز ۷ شعبان از چچرین کمیسر خارجهٔ ساویت تلگرافی در جواب تلگراف ماه قبل دولت واصل شد و در آن تلگراف گفته بود که: همان قسم که در ۱۹۱۸ بوزیر مختار ایران گفته‌ایم حاضریم با دولت ایران باب مودت مفتوح سازیم، وهم در روز ۱۰ همین ماه تلگراف مفصلتری از کمیساریای خارجه «چچرین» بدولت رسید و از اقدام دریاسالار دولت ساویت تقریباً عذر خواسته و گفته که این اقدام برای استرداد قوای خصم بوده است ورنه ما متوجه دوستی دولت ایران بوده و قبلا در ۲۶ ژوئن ۱۹۱۹ نیز بوسیلهٔ تروتسکی کمیساریای خارجهٔ آنعهد ۱۸ ماده بدولت ایران پیشنهاد کرده‌ایم و اکنونهم بر سر آن پیمان ایستاده‌ایم و امیدواریم همین وقایع که پیش آمده است خود موجب افتتاح ابواب و داد گردد.

☆ ☆ ☆

شاه در ۱۴ رمضان از سفر فرنگستان بازگشت و با تجلیلات و تشریفات ملی وارد پایتخت شد و رئیس‌الوزرا با وی، مردم در دو طرف خیابانها صف بسته و گل‌افشانی میکردند و پیشبازکنندگان در قفای موکب شاه در خیابانها حرکت مینمودند، و از طرف مردم در دو نوبت بدولت و قرارداد توهین و تعرض وارد آمد؛ میدانیم که شاه از قرارداد دل خوشی ندارد، و بارئیس دولت نیز چندان سازگار نیست!

قسمت شمال تقریباً بهم ریخته و خطر کمونیزم ساعت بساعت نزدیک میشود. دولت ساویت قوای دنیکین و کالچاک و ورانگل را بمساعدت سرّی آلمان درهم شکسته و خود را بسرحدات ایران رسانیده است.

اکنون تکلیف دولت ایران چیست[۳]؟

من اگر بجای بعضی از سیاستمداران آنروز میبودم وثوق‌الدوله را بجرم فکر ایجاد روابط با دولت ساویت از دست نمیدادم، اما سیاسیون و شاه باز بهمان فریب و ریا که شیوهٔ قدیم ایشان بود دست فرا بردند، بجای تقویت دولت بقصد این برآمدند که هر طور هست دولترا از ارتباط با روسیه باز دارند و گردنکشان داخلیرا قانع کنند، بدین خیال وثوق‌الدوله مستعفی شده مرحوم مشیرالدوله پیرنیا بریاست وزرا برگزیده شد، و عدهٔ همه قسم همراهی و مساعدترا نیز باو دادند، وثوق‌الدوله بفرنگستان مسافرت کرد و قصیدهٔ لامیهٔ معروف خود را گفت.


  1. حکومت آذربایجان قفقاز متکی بحزبی بود از سوسیال دموکراتها بنام حزب «مساوات» و لیدر آنان محمد امین رسولزاده سردبیر قدیم ایران نو بود.
  2. بعد در زمان حکومت مشیرالدوله ۱۸ ذیقعده میرزا کوچک خان با احسان‌الله خان در رشت زدوخوردی هم کرد و دستهٔ خود را برگرفته بجنگل پناه برد.
  3. قوای دنیکین روز ۱۳ رجب ۱۳۳۸ مطابق حمل ۱۲۹۹ و آوریل ۱۹۲۰ شکست قطعی خورد و روز بعد چهل کشتی مهمات متعلق بسردار مذکور وارد باکو شد که ۱۸ فروند آنها جنگی و دارای مهمات و ذخائر و ساز و برگ جنگ بود و بدولت آذربایجان تسلیم کردند، و روز ۱۸ شانزده کشتی از اتباع دنیکین وارد انزلی (بندر پهلوی حالیه) شد و بآنها اخطار کردند که بدون اجازه نمیتوانند وارد دهانه شوند مگر با خلع اسلحه و یکی از کشتیها تمکین کرده مابقی در دریا باقی ماندند.