تاریخ بیهقی/مقدمه مصحح

از ویکی‌نبشته

مقدمه مصحح

در جزء چند کتاب معدودی که از نثر فارسی پیش از مغول مانده است یکی کتاب حاضر یعنی تاریخ خواجه ابوالفضل بیهقی است که از شاهکارهای ادب فارسی بشمار میرود این کتاب از جهت موضوع نمونه یی از تاریخ نویسی خوب و از حیث انشا مثالی از بلاغت زبان ماست

بیهقی موجد فن تاریخ نیست ، پیش از او بزبان فارسی تاریخها نوشته‌اند ولی در همه مورخین قدیم ما شاید هیچکس بقدر بیهقی معنی تاریخ را درست نفهمیده و شرایط و آداب تاریخ نویسی استشعار نداشته‌است ابداعی که بیهقی درین فن آورده حتی در نظر خود او بی سابقه بوده‌است خود او میگوید: «در دیگر تواریخ چنین طول و عرض نیست که احوال را آسانتر گرفته‌اند وشمه یی بیش یاد نکرده‌اند اما چون من اینکار را پیش گرفتم میخواهم که داد این تاریخ را بتمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم تا هیچ از احوال پوشیده نماند». در طنز بتواریخ قدیم مینویسد: «اگر چه این اقاصیص از تاریخ دور است چه در تواریخ چنان میخوانند که فلان پادشاه فلان سالار را بفلان جنگ فرستاد و فلان روز جنگ یا صلح کردند و این آنرا بزد و برین بگذشتند اما من آنچه واجب است بجای آرم» این واجب چه بوده‌است؟ نوشتن تاریخی زنده و حساس برای آیندگان زیرا بیهقی بقول خود تاریخ را برای آیندگان مینوشته و بخوبی متوجه بوده است که آیندگان تاریخ زنده و حساس میخواهند، این است سرّ این تفصیل‌پردازیهای دلاویز و چهره‌سازی های زیبا که مایهٔ امتیاز این کتاب شده‌است.

دو شرط عمدهٔ مورخ صداقت و اطلاع است که بیهقی - شاید بیش از خوانندگان خود ـ متوجه اهمیت آن بوده‌است و بدین جهت در هر فرصتی خاطر خوانندگان را از راستگویی و حقیقت دوستی و همچنین از احاطه و اطلاع خود بر اخبار اطمینان میدهد چنانکه خوانندگان در تضاعیف کتاب ملاحظه میکنند و مخصوصاً در خطبه باب خوارزم (در آخر کتاب) که مورخ در آنجا روش خود را در انتقاد مدارک و اسناد بشرح ذکر کرده و نموداری از طرز فکر دقیق خود را نشان داده است مندرجات کتاب بیهقی یا از مشهودات خود اوست که در طی روزگار با دقت تمام تعلیق میکرده یا اطلاعاتی است که با کنجکاوی بسیار از اشخاص مربوط و مطلع بدست میآورده یا منقولاتی است از کتابها که غالباً نام آنها را ذکر میکند و حتی راجع بارزش آنها نظر خود را اظهار میدارد. بیهقی از سالیان دراز تألیف این کتاب را در نظر داشته و با دلبستگی و علاقمندی تمام بتهیه مواد آن مشغول بوده و برای این کار از موقع مساعد خود در دربار استفاده یی کرده است که بقول خودش برای دیگر کس میسر نبوده است

ولیکن برای نوشتن تاریخ تنها داشتن مواد کافی نیست، هنری هم لازم است که از این مواد استفاده کند یعنی انشائی که بتواند گذشته محو شده را پیش چشم آیندگان مجسم و محسوس سازد و هنر بیهقی اینجاست در نوشته های قدیم کمتر کتابی است که بتواند با کهنگی زبان این قدر برای خوانندگان خود جذبه داشته باشد و هر خواننده یی بشرط آشنایی با زبان آنرا با ولع و اشتیاق و بدون کسالت و ملال بخواند هنر بیهقی اوج بلاغت طبیعی فارسی و بهترین نمونه هنر انشایی پیشینیان است که زیبایی را در سادگی میجسته و از تماس با طبیعت زبانی مابند طبیعت گرم و زنده و ساده و باشکوه داشته‌اند. در کتاب بیهقی نمونه های مختلفی از انشا هست و قطعه‌هایی دارد که از حیث بلاغت سند لیاقت زبان فارسی محسوب میشود[۱]

زندگانی بیهقی

ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی در سال ۳۸۰ در ده حارثاباد بیهق ولادت یافته، اوائل عمر را در نشابور بتحصیل علم اشتغال داشته سپس بسمت دبیری وارد دیوان رسالت محمود غزنوی شده و شاگرد یعنی دبیر زیر دست خواجه بونصر مشکان رئیس دیوان بوده با استاد خود قربت و اختصاص تمام داشته و پاکنویسی نامه‌های مهم را بر عهده داشته است. پس از مرگ بونصر در اواخر سلطنت مسعود بوسهل زوزنی رئیس دیوان شد و بیهقی با همه ناسازگاری‌یی که استاد جدید با او داشت بقیه زمان مسعود را در امن و امان بسر برد و بواسطه لطف و حمایت شاه از گزند رئیس ناسازگار خود محفوظ ماند پس از مسعود اوضاع دیگرگون شد وحوادثی برای بیهقی با بوسهل پیش آمد که از تفصیل آن اطلاع نداریم بنا بروایت عوفی بیهقی در زمان عبدالرشید رئیس دیوان رسالت شد از چندی در دسته بندیها و اسباب چینی های درباریان بسعایت مخالفان معزول و و محبوس گردید و اموالش را غلامی تومان (یا یونان) نام بحکم شاه غارت کرد. ابن فندق میگوید «او را از جهت مهر زنی قاضی در غزنی حبس فرمود بعد از آن طغرل برار[۲] که غلام گریختهٔ محمودیان بود ملک غزنی بدست گرفت و سلطان عبدالرشید را بکشت و خدم ملوک را با قلعه فرستاد و از آن جمله یکی ابوالفضل بیهقی بود که از زندان قاضی با حبس قلعه فرستاد»[۳] بیهقی پس از خروج از زندان شاید دیگر وارد خدمت نشده و قسمت اخیر عمر را بعطلت و انزوا در منزل خود در غزنین بسر میبرده و بتصنیف کتاب اشتغال داشته تا در صفر سال ۴۷۰ درگذشته است.

از تالیفات بیهقی یکی تاریخ آل سبکتکین بوده که کتاب حاضر قسمتی از آن است. دوره کامل این تاریخ بگفته ابن فندق «سی مجلد منصف زیادت» بوده و تا اول ایام سلطان ابراهیم را نوشته بوده است. دیگر کتابی بنام زینة الکتاب که شاید در آداب کتابت بوده است. بیهقی در تاریخ مسعودی دو جا از کتابی بنام مقامات با مقامات محمودی یاد میکند و احتمال داده میشود که قسمت محمودی تاریخ خود را بدین اسم خوانده باشد یکجا نیز رساله یی از تصنیف خود ذکر میکند که در آن بعضی نامه های سلطنتی را درج کرده بوده است و محتمل است که این همان زینة الکتاب مذکور در ابن فندق باشد صاحب آثار الوزراء نیز کتابی بنام مقامات بونصر مشکان به بیهقی نسبت داده که شاید همان مقامات محمودی بوده است. بهر حال از مؤلفات بیهقی آنچه عیناً موجود است همین تاریخ مسعودی است، از بقیه فقط آثار و منقولاتی در نوشته های دیگران دیده میشود. در یک مجموعه خطی در کتابخانه آقای حاج حسین آقا ملک در تهران چند ورقی هست مشتمل بر شرح بعضی از لغات کتابتی که منسوب به بیهقی است و شاید از زینة الکتاب باشد.

تاریخ مسعودی

موضوع اصلی این کتاب تاریخ سلطنت مسعود بن محمود است ولی در مطاوی آن اطلاعات بسیار مفید راجع بموضوعات دیگر تاریخی مندرج است و چندین شعبه مهم تاریخ از این کتاب استفاده میکنند از قبیل تاریخ غزنویان پیش از مسعود، تاریخ سامانیان، سلجوقیان، صفاریان و غیر هم و همچنین اطلاعات گرانبهایی مربوط بتاریخ ادبیات بدست میدهد از قبیل ذکر شعرا و اشعاری که مدرک ما در آن باب منحصر باین کتاب است قدر مسلم آن است که کتاب بیهقی بهترین و کامل ترین سند تاریخ زمان مسعود است در هیچیک از مدارک تاریخ غزنویه از قبیل عتبی و گردیزی و طبقات ناصری این قدر اطلاعات مفید و مناظر زنده از زندگانی فردی و اجتماعی آن عصر بدست نمیآید و بهمین جهت بیهقی یکی از بهترین مآخذ برای تصحیح اغلاط مورخین بعد محسوب میشود. اینها علاوه بر فوائدی است که برای علم تاریخ زبان فارسی و لغت آن ازین کتاب بدست میآید و در حد خود البته بسیار سودمند و گرانبهاست اطلاعات جغرافیایی کتاب نیز بنوبه خود مهم است، بیهقی بواسطه دقتی که در ذکر تفاصیل و جزئیات داشته نام امکنه بسیار ذکر کرده است و از اینجا برای روشن کردن مجهولات جغرافیای قدیم میتوان استفاده‌های شایان کرد

دانشمند روسی استاد بارتلد که خود از بهترین آشنایان کتاب بیهقی بوده و بیش از هر کسی از آن استفاده کرده و در تألیفات خود خاصه در کتاب «ترکستان» زیاد با آن سر و کار داشته معتقد است که این کتاب بقدر شایستگی خود در محافل علمی دنیا شهرت نیافته و خاور شناسان از فواید آن دور مانده اند. علت این امر را دانشمند نامبرده از بدی چاپهای آن میداند (دو چاپ کلکته و تهران) که هیچیک مطابق سلیقه و بازگوی توقعات دانشمندان نبوده است.

چاپ اول این کتاب چاپ کلکته است که متن آنرا خاورشناس انگلیسی مورلی در هندوستان از روی چند نسخه تهیه کرده پس از مرگ او باهتمام کاپیتان ناسولیس در ۱۸۶۲ در کلکته بطبع رسیده است. این چاپ از حیث صنعت طبع از قبیل تجزیه کلمات و رعایت منظم فواصل آنها و روشنی و خوانایی و مخصوصاً حفظ رسم‌الخط ثابتی در تمام کتاب، با سلیقه و دقیق است ولیکن از هرگونه توضیح و تعلیق و فهرستی خالی است و جز یک مقدمه مختصر و نادراً چند جا نسخه بدل چیزی ندارد.

چاپ دوم چاپ سنگی طهران است که بتصحیح و تحشیو مرحوم سید احمد ادیب پیشاوری است و در سال ۱۳۰۵ قمری بطبع رسیده است. بانی این چاپ – برای آنکه نام اهل خبر فراموش نشود – میرزا محمدعلی خان معاون‌الملک و کاتب آن محمد بن حسن گلپایگانی از خطاطان چاپ نویس معروف عصر و حواشی کتاب بخط خود مرحوم ادیب است. این چاپ از جهت قطع و خط و مخصوصاً صحافی خوبی که بآن داده اند نمونه سلیقه و نشانه اهتمام بانیان است و البته از معایبی که معمول چاپهای سنگی قدیم بوده عاری نیست از قبیل فشردگی سطور، اندماج کلمات، حواشی قیقاج و گاهی واژگونه و نوعاً بی راده و امثال این از چیز هائی که قرائت کتاب را برای خواننده نا آشنا بسیار دشوار میسازد.

مزیت بزرگ چاپ مزبور حواشی آن است. مندرجات این حواشی بطور کلی بر دو قسم است. یک قسم مطالبی است مستقیماً مربوط بکتاب از قبیل تفسیر لغات و شرح اسامی تاریخی و جغرافیائی و بندرت مقایسه بعضی از نسخه بدلها و تحقیق آنها. قسم دیگر استطراد های خارج از موضوع است که محشی بعنوان تذییل و تکمیل یا برای عبرت خواننده با مناقشه اخلاقی و فلسفی با مؤلف کتاب یا با اشخاص کتاب، ذکر کرده است این استطراد ها نوعاً از مطالب معروف یا موجود در کتابهای متداول است و بر فرض آنکه برای توسعه ذهنی خوانندگان مفید باشد برای فهم عبارات متن اثری ندارد. مثلاً در جایی که بیهقی از ریاکاران صحبت میکند محشی مینویسد: «چه نیکو میگوید ابن همام سلولی ... » و بعد شعر ابن همام را با شرح لغات و مشکلات آن شعر بتفصیل ایراد میکند و از این قبیل چیزها. این قسمت از حواشی که اتفاقاً قسمت عمده و شاید نه دهم حواشی کتاب است مطالبی است که مناسبتش با کتاب بیهقی همان است که با یک کتاب دیگر ولی متاسفانه جای حواشی لازم را گرفته و وقتی را که محشی فاضل و بزرگوار بایستی صرف عبارات مشکل کتاب میکرد بخود مصروف کرده است. در حقیقت حواشی واقعی کتاب همان حواشی قسم اول است که البته برای فهم کتاب مفید و لازم شمرده میشود. مندرجات این قسم غالبا مأخوذ از کتب لغت و معجم البدان و سایر کتب معروف است فقط در چند مورد است که مرحوم ادیب از اطلاعات شخصی و علم محلی خود استفاده کرده و این قسمت بنظر نگارنده گرانبهاترین قسمت حواشی کتاب است زیرا در جای دیگری نمیتوان آنها را بدست آورد.

مقصود از این بیان توضیح سخن بارتلد بود راجع بنواقص چاپهای بیهقی و احتیاج کتاب به یک چاپ انتقادی بروش اوروپایی امروز. این احتیاج در سالهای اخیر بمناسبت کمیاب شدن چاپهای قدیم بیشتر محسوس شده و بهمین جهت در شش سال پیش، سال ۱۳۱۹ آقای سعید نفیسی دست بکار چاپ تازه یی زدند که بایستی چاپ سوم بیهقی محسوب شود و متأسفانه این کار ناتمام ماند و بیش از نصف کتاب منتشر نشد. در همان اوقات وزارت فرهنگ بتصدی وزیر دانش پرور وقت آقای مرآت درصدد بود که برای مطالعهٔ دانشجویان مدارس منتخباتی از تاریخ بیهقی فراهم کند چنانکه از سایر کتابها کردند و منتشر شده است. تصدی این کار بعهدهٔ آقای دکتر غنی و نگارنده گذاشته شد ولی چون احتیاج بچاپ کامل کتاب محسوس بود در ضمن کار نظر تغییر کرد و صحبت چاپ کامل انتقادی بمیان آمد نگارنده نیز بمنظور خدمت بعلم این پیشنهاد را قبول کرد و بدین طریق یک کار ساده چند ماهی تبدیل شد بیک زحمت چند سالی بدون آنکه ما بازای مادی برای این تفاوت توقع شده باشد و این کتاب محصول آن رنج چند ساله است که اکنون بدست خوانندگان میرسد.

روش تصحیح این کتاب

این کتاب از روی چهار نسخه تصحیح شده است دو نسخه چاپی سابق الذکر و دو نسخهٔ خطی که ذیلاً ارزش هر یک جداگانه بحث میشود.

ا - نسخهٔ چاپی کلکته که ما آنرا نسخه مورلی مینامیم و در حواشی برمز مو نشان میدهیم. این کتاب چنانکه گفتیم از روی چند نسخهٔ هندی تهیه شده است. این نسخه‌ها ظاهراً همان چند نسخه ایست که اکنون در موزهٔ بریتانی است و در فهرست ریو وصف شده است و همه نسخه هایی است نسبة جدید که هیچیک ظاهراً از قرن نهم و بلکه دهم قدیمتر بنظر نمیآید.[۴] از مقایسه این چاپ با چاپ تهران حدس زده میشود که شاید نسخه های هندی قدری اصلی‌تر از نسخه های طهران بوده‌اند یعنی کاتبان آنها از خود کمتر دخل و تصرف در عبارات اصل کرده و محجوب عدم آشنائی کامل خود با فارسی شده اند بر خلاف کاتبان ایرانی که اجازهٔ این تصرفات را بخود میداده‌اند. یکی از دو نسخه خطی ما نیز که ظاهرا هندی است این حدس را تایید میکند. قابل ملاحظه است که غالب نسخه های هندی این مقدمه کتاب را (صفحهٔ اول چاپ حاضر) یا رأسا ندارند یا بصورتی خیلی مختصر دارند و همچنین ترجمهٔ نامه و بیعت نامه ( صفحه ۳۰۴ چاپ حاضر) در بعضی از نسخه‌های هندی نیست[۵] و همین موید اصالت آن نسخه هاست زیرا باحتمال قوی آن مقدمه و این ترجمه ها الحاقی است چنانکه در حاشیه صفحه ۳۰۴ این کتاب بیان کرده‌ایم. بهر حال از مقایسه نسخه خطی خود با چاپ کلکته تصور میکنیم که مصحح آن شرط دقت و امانت را رعایت کرده باشد. نسخه کلکته در قسمت عبارات عربی خاصه در عبارات نا معروف بسیار عاجز و غالبا مغلوط است و مسلما این نقص مربوط به نسخه های اصلی بوده و مصحح و ناشر فقط بحفظ صورت اصلی در چاپ اکتفا کرده‌اند.

۲ - نسخهٔ چاپی تهران یعنی چاپ مرحوم ادیب که ما در حواشی برمز یب نشان داده ایم. مرحوم ادیب در تصحیح کتاب خود نسخه چاپی کلکته را بعلاوه بعضی نسخه های دیگر در دست داشته است چنانکه از بعضی از حواشی آن مرحوم مستفاد میشود. اوضاع و احوال کتاب حاکی است که این چاپ را از روی نسخه‌یی غیر از چاپ کلکته نوشته‌اند زیرا مواردی هست که میان دو چاپ رأساً اختلاف است از جمله در مقدمه کتاب که در چاپ تهران و در چاپ کلکته اصلا نیست و امثال این. متن این چاپ نمونه‌یی از نسخه های تهران است و چنانکه گفتیم این نسخه ها خالی از دستخوردگی و تصرف بنظر نمیرسد و حتی با یک نسخهٔ خطی تهران که نزد ماست این اختلاف را دارد که در مورد عبارات مشکل و لایقره غالباً بنا را بر حذف گذاشته است در صورتی که در نسخه خطی ما بنا بر تصحیح بوده ولو با تصرف شخصی.

بطور کلی چاپ تهران در مورد عبارات عربی همیشه صحیح تر از چاپ کلکته و از دو نسخهٔ خطی ماست و علت آن ظاهراً تصرف و تصحیح فاضلانه مرحوم ادیب بوده است نه خوبی نسخهٔ اصلی چنانکه خود مرحوم ادیب در یک حاشیه راجع باشعار ابوالعتاهیه (صفحه ۲۴۸ چاپ طهران) مینویسد:«اگر احیاناً این چند شعر بخاطرم نبودی، متعسر بودی تصحیح از نسخه بیهقی». این قسم تصحیح در مورد عباراتی که مدرک تصحیحی در خارج برای آن هست از قبیل آیات قرآن و اشعار موجود در کتب ادب و دیوانهای شعرا درین موارد البته رواست ولی درین کتاب عباراتی هست منحصر بخود این کتاب از قبیل اشعار زوزنی (صفحه ۵۹۴ چاپ حاضر) که ظاهراً جز ذوق و سلیقه مدرکی برای تصحیح آن نبوده است این چاپ رسم الخط ثابتی ندارد و مخصوصاً غلط «خواست» بجای «خاست» در آن شایع است.

۳ - نسخه خطی متعلق بمدرسهٔ فاضلیه مشهد که فعلا در کتابخانه مدرسه نواب آنجاست. این نسخه که در حواشی ما برمز فا نموده شده نسخه‌ایست با کاغذ کشمیری و خط نستعلیق شیوه قدیم تاریخ کتابت ندارد. در آخر آن نوشته شده است:« باتمام رسید تاریخ امیر بیهقی علیه الرحمة و المغفره بخط فقیر حقیر سید محمد ابن محمود الحسینی غفر الله تعالی ذنوبهما و ستر عیوبهما». بر ورق آخر و جاهای دیگر کتاب مهرهای مختلفی هست از جمله یکی باین عبارت: «از سیصد و شصت و شش مجلد است که نواب فاضلخان وقف مدرسه خود نمود» این فاضل خان در سال ۱۰۷۳ در کتیبه مدرسه بعنوان متوفی ذکر شده[۶] از اینجا حدی برای تاریخ کتابت میتوان بدست آورد. از سیمای کتاب احتمال قرن دهم داده میشود و هم چنین احتمال آنکه در هند نوشته شده باشد. در چند جای کتاب مهر گردی هست باین عبارت (ظاهراً): مرشد شاه جهان صالح بود . دو ورق اول کتاب در ۱۲۹۶ بخط میرزا داود همدانی در مشهد با کاغذ فرنگی الحلق شده و همین کاتب بطوری که خودش در پشت کتاب نوشته بعضی جاهای نسخه را که محو شدگی داشته اصلاح کرده است این نسخه از جنس نسخه‌های مورلی بنظر میرسد که باصل نزدیک مانده و عبارات کهنه را غالباً حفظ کرده و کاتب هر جا کلمهٔ را نتوانسته است بخواند بهمان صورت اصلی که تقریباً لایقرء باید نامید نوشته است. در موارد اختلاف غالباً با چاپ کلکته موافقت دارد، چند جا در وسط کتاب افتادگیهای بزرگ دارد و روی هم رفته نسخهٔ مهمی نیست اما با مشارکت نسخه‌های دیگر از آن استفاده‌های خوب بدست آمده است چنانکه در حواشی این چاپ ملاحظه میشود.

۴ - نسخه خطی متعلق بکتابخانه مجلس که ما در حواشی برمز مج نشان داده‌ایم این نسخه نسبة بسیار تازه است. تاریخ کتابتش ۱۲۶۵ هجری است و روی کاغذ الوان فرنگی با خط نستعلیق خوب و با سوادانه‌یی نوشته شده ولی سقط کلمه زیاد دارد و بعلاوه در مقایسه با سایر نسخه‌ها آثار دستکاری و تصرفات بر وجناتش نمایان است. در موارد اختلاف غالباً با چاپ طهران موافق است تفاوتی که با آن دارد اینست که در موارد عبارات مبهم در اینجا بنا بر تصرف بوده و در چاپ طهران غالباً بر حذف. با همه اینها مورد استفاده است.

با کوششی که کردیم نسخه‌یی غیر از اینها نیافتیم و هیچیک از این نسخه‌ها با وضعی که گفته شد چنان نبود که بتوانیم آنرا اساس قرار بدهیم و باقی را بصورت نسخه بدل ثبت کنیم. بدین جهت روش التقاطی مناسب‌تر بنظر آمد باین معنی که در موارد اختلاف عبارت هر نسخه‌یی که صحیح‌تر بنظر برسد در متن گذاشته شود و بقیه عنوان نسخه بدل داشته باشد، و همین روش را پیش گرفتیم. ولی در نسخه بدلها آنچه را که غلط واضح و فاحش بود آوردن لازم ندانستیم تا باعث تشویش ذهن خواننده نباشد خاصه با آنکه نظر وزارت فرهنگ در چاپ این کتاب بیشتر بطرف دانشجویان و رفع حاجت ایشان بوده‌است معهذا وسواس وقت شد که باز قسمت عمده‌یی از نسخه بدلها در حواشی ذکر شد و حتی قسمتی هم در آخر کتاب بعنوان مستدرک الحاق یافت چنانکه ملاحظه میشود و برای رعایت حفظ اصلی و اینکه از خود تصرفی در کتاب نکرده باشیم در مواردی که همه نسخه‌ها بر غلطی اتفاق داشتند ولو غلط واضح، ما اصل را در متن حفظ کردیم منتهی در حاشیه مطلب را تذکر دادیم که اغرای بجهل نباشد. فقط چند جا در اواخر کتاب از فرط وضوح و مسلم بودن غلط ازین رویه عدول کردیم و روش تصحیح قیاسی را که همه جا رسم است عمل کردیم یعنی وجه صحیح را در متن نوشتیم و غلط اصلی را در حاشیه بعینه ثبت کردیم که هم خواننده را تسهیل باشد و هم اصل محفوظ بماند. در مواردی که غلط فقط احتمالی بوده و وجه صحیحی در نظر مترائی میشد غلط متن را دست نزدیم و وجه محتمل را در حاشیه ذکر کردیم با ذکر دلیل آن احتمال از عبارت و سبک انشای خود مؤلف و امثال آن کمترین فایده این احتمال آن است که خواننده را بتامل دعوت میکند و ازین راه ممکن است احتمال بهتری در ذهن خواننده پیدا بشود.

موضوع نقطه گذاری را که برای خوانندگان و مخصوصاً دانشجویان بسیار باعث تسهیل کار و وسیله درک لطایف کتاب است، بدقت رعایت کردیم. راجع به رسم‌الخط چون هیچیک از نسخه های ما قدیمی نبود و رسم الخط معتبر لازم الاتباعی نداشتند و حتی هیچیک از آنها جز چاپ کلکته رسم ثابتی نداشتند، درین خصوص نیز بروش التقاطی عمل کردیم و هر کلمه‌یی را بشکل نسخه‌یی که بهتر یعنی برای خوانندگان روانتر بود نوشتیم در کلمات مختوم به الف یا هاء غیر ملفوظ در مورد امتصال آنها به یاء، بتبع نسخه فاضلیه «یی» نوشتیم که بعقیده ما از حیث رفع التباس و مطابقت با تلفظ جاری بهترین اشکال است

حواشی و تعلیقات

در نوشتن حواشی کتاب دو اصل مبنای کار ما بود یکی ایجاز و دیگری ارتباط با موضوع. مقید بودیم که فقط آنچه را که برای فهم عبارت کتاب لازم است بنویسیم و از فضل فروشی و پرگوئی که بعنوان تذییل و تکمیل مرسوم است احتراز کنیم

در تفسیر لغات چون نظر بحاجت دانشجویان بوده بدین جهت بسیاری از لغتها را که البته برای طبقه بالاتر معلوم و روشن است تفسیر کردیم. در تفسیر لغات سعی کردیم که حتی الامکان بمدارکی رجوع کنیم که نزدیکتر بعصر مؤلف و بالنتیجه آشناتر بمعنای قدیمی کلمه هستند بدین جهت برای لغات عربی در درجه اول از تاج المصادر امام ابوجعفر بیهقی و سامی میدانی و مفاتیح العلوم و امثال آنها که در حواشی مذکور است ، استفاده کردیم. لغات فارسی را از کتاب اسدی و دواوین شعرا و دیگر نوشته های نزدیک بعصر بیهقی گرفتیم و مخصوصاً بخود کتاب مراجعه کردیم و پس از همه بفرهنگهای متأخر، وهرجا نظری داشتیم نوشتیم و نام مدارک و ماخذ ها را همه جا ذکر کردیم.

موضوع مهم و مشکل تحقیق اسامی غریب جغرافیایی بود که اتفاقاً در کتاب بیهقی فراوان است. بعضی ازین اسامی هست که از کتب جغرافیای قدیم بکلی فوت شده، بعضی دیگر هست که در آن کتب ترجمه و عنوان ندارد ولی در عرض کلامی ذکر شده است. تحقیق این اسامی و تطبیق آنها بر محل خود و بر اسامی امروزی کاری بود که وقت و زحمت یاد گرفت و هر چند پاره‌یی از آنها مجهول ماند چنانکه در حواشی ملاحظه میکنید و آنچه کشف شده‌است مایهٔ خشنودی است.

بطور کلی در کتاب بیهقی و شاید در غالب متنهای قدیم موضوعات قابل بحث زیاد است که با مطالعهٔ سرسری کسی بآن بر نمیخورد و هر چه دقت زیادتر بشود مشکلات زیادتر میشود بهمین جهت ناشرین قدیم کتابها خاطر آسوده‌تر از ما بوده‌اند که مشکل را نمیدیده‌اند و کار خود را غالباً تمام شده و کامل می پنداشته‌اند ولی ما نمیتوانیم چنین رضایتی از کار خود داشته باشیم و یقین داریم که با همه زحمتی که کشیده شده است مشکلات کتاب هنوز فراوان است و حتی در آنچه هم که بنظر خود ما حل شده آمده است ممکن است واقعاً چنین نباشد زیرا از خطا و اشتباه مصون نبوده‌ایم. ولی هنر ما در این بوده است که در مقابل مشکلات از اعتراف بندانستن خود رودربایستی نداشته و محل اشکال را با کمال صراحت و وضوح نشان دادیم تا مگر در خوانندگان کسی برای حل آن اشکال مجهزتر باشد یا بحکم اتفاق برای کسی توفیق حل آنها دست دهد.

سعی کردیم که از حواشی مرحوم ادیب بقدر امکان زیاد نقل کنیم احیای نام و حفظ یادگار آن مرحوم را. بدین جهت حتی در مواردی که مأخذ نوشتهٔ او در دست ما بود و ممکن بود که مستقیماً از آنجا نقل کنیم باز آوردن عین عبارت محشی را ترجیح دادیم مگر در جایی که نوشتهٔ آن مرحوم را وافی ندیده و توضیح کاملتری را لازم دانستیم. ولی در هر حال از آوردن مستطرفات و استطرادات محشی که برای فهم کتاب لزومی نداشت و نوعی از تجمل ادبی محسوب میشد خودداری کردیم زیرا بنا بر ایجاز و اقتصار بر حد لزوم بود چنانکه گفته شد.

در تعلیقات کتاب نیز بنا را بر اختصار گذاشتیم و از نقشهٔ مفصلی که در ابتدا داشتیم برای رعایت حجم کتاب صرف نظر کردیم. قسمتی از تعلیقات فعلی راجع باصلاح اغلاط و اشتباهاتی است که در حواشی خود پیدا کرده بودیم، قسمت دیگر تصحیح و توضیح بعضی عبارات کتاب است که در ذیل صفحات مورد نداشته و طبعاً باید در آخر کتاب باشد از قبیل مقایسه فلان عبارت که در چند جای کتاب آمده و تعدید آن متوقف است بر تمام شدن چاپ و تعیین شماره‌های صفحات، و امثال این. یادداشتهای جغرافیائی مفیدی مربوط به کتاب تهیه شده بود که برای اختصار حذف شد و شاید روزی این تحقیقات در جزوه جداگانه‌یی از نگارنده که بنام «خراسان قدیم» در دست تألیف است بنظر خوانندگان برسد.

در آخر کتاب فهرست جداگانه‌یی برای موضوعات حواشی گذاشتیم که خود فرهنگی است برای قسمتی از لغات و اصطلاحات کتاب. روی هم رفته اگر مزیت این چاپ منحصر بفهرست‌های کامل آن باشد کافی است که رضای خوانندگان را فراهم آورد.

وقوع اغلاط چاپی مایهٔ تأسف است خاصه برای مصحح که با فرد فرد کلمات کتاب حساب رنجی داشته است ولیکن غلطنامهٔ کاملی در آخر کتاب گذاشته شده است و خوانندگان باید پیش از هر کار از روی آن نسخهٔ خود را تصحیح کنند تا مطمئن باشند که متن اصلی ما را در دست دارند

در پایان این مقدمه بنام دوستداری علم و ادب از آقای دکتر فرهمندی رئیس ادارهٔ کل نگارش وزارت فرهنگ تشکر میکنیم که طبع و نشر این کتاب در حقیقت مرهون علاقه و اهتمام ایشان بوده است.

علی اکبر فیاض

تهران فروردین ۱۳۲۴


  1. چون بنای این مقدمه بر اختصار بود بیش از این درین موضوع بحث نکردیم . خواننده را برساله جداگانه نگارنده موسوم به «بیهقی و تاریخ» که آماده طبع است ارجاع میدهیم
  2. قرائت این کلمه مشکوک است: برار، نزان؟
  3. تاریخ بیهق ص ۱۷۷
  4. فهرست ریو جلد سوم صفحه ۹۰۳
  5. ایضا فهرست ریو
  6. مطلع الشمس ج ۲ ص ۲۵۱


این اثر در ایران، کشوری که برای اولین بار در آنجا منتشر شده است، در مالکیت عمومی قرار دارد. همچنین در ایالات متحده هم طبق بخشنامه 38a دفتر حق تکثیر ایالات متحده در مالکیت عمومی قرار دارد.
در مورد اشخاص حقیقی این بدین معنا است که مؤلف این اثر قبل از ۳۱ مرداد ۱۳۵۹ درگذشته یا اینکه از تاریخ مرگش بیش از ۵۰ سال گذشته است. در مورد اشخاص حقوقی نیز نشان دهنده این است از تاریخ اولین انتشار اثر بیش از ۳۰ سال گذشته است.