خان شاهسون که بسیار آدم باغیرت و فهمیدهایست هروقت خدمت نواب والا مردم از آن حرفهای بیمعنی که برای خوشآمد نواب والا میزدند او اگر عرضی میکرد بقاعده عرض میکرد و بارها گفت این حرفها دلیل رشادت نیست تدبیری بکنید که کار از پیش برود اینها چه حرفی است روز دعوا را اگر شما ندیدهاید من دیدهام و این حرفها جواب انگلیس را نمیدهد کسی گوش نداد که چه میگوید.
اما اگر مختصر بخواهند بدانند حقیقت اینست که همه از سردار و سرکرده کوتاهی و غفلت کردند در این جنگ چه قبل از آنکه جنگ شود چه بعد از جنگ زیاد بیغیرتی کردند بچندین جهت اولا آنکه اگر بخواهند بگویند که قشون ایستادگی نکرد و اختیار از دست ما بیرون رفت دروغ میگویند قسم میخورم بجرأت که یکی از سرکردهها بیک نفر سرباز نگفتند بمان چه اول دعوا چه وسط دعوا چه آخر دعوا در هیچوقت نگفتند جهت دیگر اینکه بر فرض بسرباز گفتند نروید اطاعت نمیکردند چرا باید سرباز اطاعت سرکرده نکند کدام وقت خواستند جلو سرباز را برگردانند و سرباز اطاعت نکرد و بعد از آنکه سرباز اطاعت نکرد چه وقت شمشیر کشیدند چهار نفر سرباز را زخم زدند و دو نفر را گردن زدند اگر بگویند باین قسمها تسلط نداشتیم دروغ میگویند آنها اختیار جان و مال و عیال سرباز و صاحبمنصب هر دو را دارند چرا بعد از آنکه جیره و مواجب سرباز را میخورند هرگاه یک نفر سرباز یا صاحبمنصب از دهنش بیرون بیاید که این ماه چند روز جیره ما را ندادند بمحض زدن این حرف ببرند سلطان را زیر با سرمه بیندازند تا مگر لج کنند و سرباز را زیر تازیانه بزنند تا بحالت مرگ برسد و حال آنکه این خیلی خلاف است که سلطان را کسی برای