برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۳۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یک حرف حسابی با سرمه بزند بعد از آنکه این قسم تسلط داشته باشند که در سایر اوقات برای یک حرف حسابی این قسم با سلطان و سرباز حرکت کنند در وقت دعوا بطریق اولی می‌توانند.

اگر در روز دعوا سلطانی را هم بکشند کسی مؤاخذه نخواهد کرد بجهت نظم کار در این صورت راه عذری برای آنها باقی نخواهد ماند جهت دیگر اینکه سرکرده و سردار باید یک نوع سلوک و رفتاری با قشون داشته باشند که عموم قشون پابست رفتار و محبت سلوک آنها باشند که در وقت کار سرباز خودش بدون اینکه کسی باو بگوید از محبتی که دارد نتواند برود و سرباز همیشه در خیال این باشد که خدمتی بسرکرده بکند که تلافی محبت او را بکند جهت دیگر اینکه بعد از آنکه بخواهند سرکرده خودش در دعوا یکنوع ایستادگی و استقامتی داشته باشد بعد از آنکه بخواهند سرباز و صاحب‌منصب از سر او متفرق شوند و او را تنها بگذارند همین‌قدر بگوید حضرات من از جان و مال خود گذشتم در این‌جا خواهم ماند شما می‌روید بروید البته در میان سرباز و صاحب‌منصب اگر همه آنها صاحب غیرت و مردانگی نباشند نصف هستند ثلث هستند آنها که صاحب غیرت هستند هرگز بغیرت خود این را قول نخواهند کرد که سرکرده را بگذارند و خود بروند اگر پدر کشته باشند آنها که بی‌غیرت هستند از ترس خودشان و سرزنش رفیق هرگز نخواهند رفت از این گذشته بعد از آنکه سرکرده از جان و مال خود گذشت بهر طریق که باشد می‌تواند سایرین را در پیش خود نگاهدارد اما بعد آنکه سرکرده زودتر از همه اول دعوا بفرستد شترش را بیاورد برای اینکه حاضر باشد از سرباز چه توقع می‌توان داشت دیگر اینکه سرکرده‌ها اینقدر بی‌غیرت باشند که