برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۲۸۴

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بیرون فرستاده از راه جنوب شهر به سنگر سرکشان در امام‌زاده عبداللّه حمله آوردند و تفنگچیان آنجا را پراکنده ساختند.

کوتاه‌سخن جنگ بیش از سه ساعت نکشیده سرکشان شکست خوردند و تفنگچیان پراکنده شده هر یکی بجایی رفتند یا در شهر نهان گردیدند یکی از علت‌های این شکست آن بود که برخی سردستگان ایشان دیروز خبر رسیدن سپاهیان دولتی را به دزفول شنیده و شبانه از شهر گریخته بودند باری در اندک زمان شهر از تفنگچیان تهی گردیده آرامش روی داد و چون سپاهیان از دژ بیرون نمی‌آمدند ناگزیر اختیار شهر بدست ما افتاد و از سردستگان اوباش کسانی که در شهر مانده بودند گرفتار شدند.

فردای آن روز فوجی از سپاهیان دزفول که خبر این جنگ را شنیده به شتاب راه گرفته بودند به شوشتر درآمدند و فرمانده ایشان سرهنگ محمد علی خان بلوچ بود. بنام آن فیروزمندی و این درآمدن سپاهیان جشنهایی نخست در دژ سلاسل و سپس در اداره عدلیه گرفته شد و مردم نیز چراغانی‌ها کردند.

پایان داستان

آقای رئیس الوزراء روز جمعه آخر ربیع الثانی از بندر دیلم به میدان جنگ زیدان رسیده پس از یک هفته درنگ در آنجا چون شیخ تسلیم قطعی خود را تلگراف کرده بود از آنجا آهنگ ناصری کرده روز نهم جمادی الاولی به این شهر رسیدند. این شگفت که این هنگامی ناصری پر از تفنگچیان اعراب بود و از آنسوی هنوز در رامهرمز جنگ در میانه می‌رفت با این حال آقای رئیس الوزراء که جز از چند کسی از