برگه:Tarikhe 500 Saleh Khouzestan.pdf/۲۸۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

وزراء و چند تن سپاهی همراه نداشتند به ناصری درآمد و خود قضیه سخت شگفتی می‌نمود.

شیخ خزعل که گفتیم به محمره گریخته بود همان روز یا در فردای آن به ناصری بازگشته با پشیمانی و شرمساری نزد آقای رئیس الوزراء آمده چنانکه می‌گفتند با این شعر پشیمانی خود را آشکار و پوزش و آمرزش می‌خواهد.

  من بد کنم و تو بد مکافات دهی پس فرق من میان و تو چیست بگو  

آقای رئیس الوزراء با همراهان سه روز در ناصری بودند و در همان روزها سپاهیان رامهرمز را نیز بدست آورده جنگ را به پایان رسانیدند روز یازدهم از آنجا آهنگ شوشتر فرمودند روز دوازدهم در این شهر اعلان عفو عمومی از همه شورشیان داده و سپس از آنجا روانه مسجد سلیمان شدند و از آنجا بار دیگر به ناصری رسیده و از آنجا به دزفول رفته و بازگشته آهنگ محمره فرمودند و از آنجا از راه عراق به تهران بازگشتند و در این سفرها شیخ عبدالکریم پسر شیخ را همراه داشتند.

اما خود شیخ و پسران دیگر او این زمان در خوزستان بودند و در فیلیه نشیمن داشتند و گاهی پسرانش به ناصری آمدوشد می‌کردند و هنوز پایان کار داشته نبود تا در ماه شوال همان سال شیخ را با پسرش عبدالحمید در محمره دستگیر کرده از راه خرم‌آباد روانه تهران ساختند بدینسان سرگذشت نافرمانی به پایان رسید ما نیز سخن خود را در اینجا به پایان می‌رسانیم.