حکمران عشیره خود بود و هم عهدهدار مالیات آنان و هر یکی از ایشان که عهدۀ پرداخت مالیات آنان برنمیآمد حاکم خوزستان او را برداشته شیخ دیگری را بجای او برمیگماشت.
جنگ انگلیس این درس را به دولت قاجاری داد که خوزستان را بیلشکر و توپخانه نگزارد. این بود که همواره یک فوج سرباز با پانزده و شانزده توپ در شوشتر و فوج دیگر با چهار و پنج توپ در محمره و چند توپچی با یک توپ در هر یک از فلاحیه و هویزه نشیمن داشتند.
محمره را سوری بر گردش کشیده و برجها آورده بودند. نیز در اهواز سربازخانه ساخته همیشه دستهای از سرباز را در آنجا نشیمن میدادند.
از بودن این لشکر و توپخانه در خوزستان آرامش پدید آمده کسی را یارای شورش نماند اعراب به جای تاختوتاز به کشاورزی پرداختند و اندک آبادی و خرمی در آن سرزمین پدید آمد.
لیکن از همان زمانها بختیاریان به خوزستان راه یافتند و آنجا را زمستانگاه خود گرفتند و چنانکه شیوه همه اینگونه مردم است به دیهها و آبادیها آسیب فراوان میرسانیدند. در کتابچه سرشماری شوشتر که نام آن را خواهیم برد درباره روستای دیمچه چنین مینگارد: «پیش از این در آن روستا آبادیها و دیههای بزرگ بود از دستاندازی لران بختیاریان آن آبادیها به یکبار ویرانی یافتند که اکنون کسی را در آنجا نتوان یافت مگر برزگرانی از شوشتر که در آغاز فصل بارندگی از شهر سیاهچادر و بنه به آنجاها برده کشت زمستانی کرده برمیگردند تا بار دیگر به هنگام درو باز چادر و بنه برده و حاصل کشت را درو کرده و پاک نموده به شهر بیاورند.