هوشمند و نیکوخو و پاکدلی بود و با مردم رفتار نیکو میکرد و تا سال ۱۱۴۲ که نادرشاه به خوزستان آمد اسفندیار بیگ به نیابت شیخ فارس رشته حکومت را در دست داشت.
آمدن نادرشاه به خوزستان
ما برای آنکه نمک بر زخم دلها نپاشیده کینههای کهنه را تازه نگردانیم در همهجا قلم از شرح داستان دلگداز چیرگی افغان باز داشتیم. ما نمیگوییم همه گناه به گردن افغانیان بود و از سیاهکاریهای شاه اسماعیل در آغاز بنیاد پادشاهی صفوی و از زشتکاریهای حکمرانان ایرانی در زمان شاه سلطان حسین که مایه آن کینهها بود هرگز چشم نمیپوشیم. ولی این هم فراموش نمیسازیم که افغانیان چون در اصفهان دست یافتند و همچنین عثمانیان که فرصت بدست آورده بر آذربایجان و ولایتهای غرب ایران چیره شدند هر دو دسته روی مسلمانی آدمیگری را سیاه ساختند. اگر داستان استخوانگداز مغول را کنار بگذاریم در سراسر تاریخ ایران چنین روزگار سیاهی پیدا نتوان کرد از اینجاست که پیدایش نادرشاه که ایرانیان را از آن تیرهروزی رها گردانید یکی از سترگترین پیشآمد تاریخی است.
پس از شکستهایی که نادرشاه به افغانیان داده و آنان را از اصفهان بیرون ساخت و تا فارس از دنبال ایشان تاخت در بهار سال ۱۱۴۲ بود که از راه فارس و کهکیلویه روانه خوزستان گردید. تا آن هنگام آوازه دلیریها و فیروزیهای او به خوزستان رسیده لرزه بر دل همه گردنگشان فتنهجویان افتاده بود و این بود که چون او به رامهرمز رسید