برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۹۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۴

همه اتکای او در سلطنت بلشکریانش بود. بهمین‌جهت حتی در موقعی که در جنگ نبود با ایشان نشست و برخاست داشت و یا بشکار می رفت و همواره با ایشان بر زمین می‌نشت و هم خوراک میشد و همان جامه ساده ایشان را می‌پوشید و تنها در روز های عید جامه فاخر می پوشید.

در دو سالی که عنوان پادشاهی داشت و کم‌کم کشور را امن کرده بود و دیگر مردم سرکش یارای طغیان را نداشتند برکسانی که تعدی میکردند رحم نمی‌کرد و دورهٔ آسایشی که بسیار کوتاه بود فراهم کرد.

نتیجه کشته شدن آقا محمد خان

چون آقا محمد خان را در بیرون شهر شوشی کشتند در لشکر وی پریشانی روی داد. پیکر او را گذاشتند و شهر شوشی را رها کردند. صادقخان شقاقی لشکریان خود را برداشت و بسرزمین خود بآذربایجان رفت و سرکردگان دیگر هم همین کار را کردند. حاج محمد ابراهیم شیرازی صدراعظم که با وی همراه بود بازماندگان لشکر را دل داد و بیاری ولیعهد یعنی فتحعلی شاه که در آن زمان بباباخان معروف بود و حکمرانی فارس را داشت برخاست و ایشان را بطهران آورد.

اما میرزا محمدخان دوانلو قاجار که در نخست با آقا محمد خان درافتاده و سرانجام باو تسلیم شده و حکمرانی طهران را داشت چون خبر کشته شدن او را شنید دروازه‌های شهر را بست و در انتظار فتحعلی شاه بود که از شیراز برسد. اما فتحعلی‌شاه تا آغاز سال بعد تاج‌گذاری نکرد.

درین میان صادقخان شقاقی در آذربایجان دعوی پادشاهی داشت و حسینقلی خان برادر فتحعلی شاه نیز درین دعوی بود اما هردو پیش نبردند. محمد خان پسر زکی خان زند هم درین زمان در بصره بود. با بیست سی تن همدستان خود باصفهان رفت و مردم اصفهان هراسان شدند و باو راه دادند و یک دو روز در اصفهان فرمانروایی کرد ولی بزودی مردم او را رها کردند و بخاک عثمانی گریخت.

در خراسان نیز جنگهایی روی داد و در افغانستان سرکردگان مختلف بجان یکدیگر افتادند و مجال دست اندازی بخاک ایران نداشتند. اندکی پس از کشته شدن آقا محمد خان بیکی خان پادشاه ازبک هم که با دولت ایران سازگار نبود درگذشت و پسرش حیدر توره که در بخارا حکمرانی داشت نیروی آنرا نیافت که بخاک ایران تجاوز کند. از سوی مغرب گرجستان یکسره جزو خاک روسیه شد.