برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۵

فتحعلی شاه

پس از آنکه آقا محمد خان در لشکرگاه شوشی در قفقاز کشته شد ولیعهدش که در تهران به پادشاهی نشست. چون نام جدش فتحعلی خان را داشت در تمام مدت ولیعهدی او را باباخان می‌گفتند و بنام فتحعلی شاه بتخت نشست. روز شنبه ۲۱ ذی الحجهٔ ۱۲۱۲ قمری بتخت نشست و روز پنجشنبه نوزدهم جمادی‌الاخرهٔ ۱۲۵۰ درگذشت و بدینگونه ۳۷ سال و پنج ماه و بیست ونه روز قمری در ایران پادشاهی کرد. وی در سال ۱۱۸۵ قمری ولادت یافته بود و بهمین جهة در روز جلوس خود بیست و هفت سال و در دم مرگ شست و چهار سال داشت.

ظاهراً عمش آقا محمد خان کشور آرامی را که همه سرکشانش سرکوبی شده بودند برای او گذاشت اما درحقیقت جنگهای سخت و خونریزیهایی که در داخلهٔ کشور و مرزها کرده بود دشمنان بسیار فراهم ساخته و پادشاهی برادر زاده و جانشینانش را دشوار کرده بود و بهمین‌جهة فتحعلی شاه در ۳۷ سال و اندی سلطنت خود همیشه گرفتار حوادث داخلی وخارجی طاقت فرسای بود. دشوارتر از همه نگاهداری ایالات سرحد شمال غربی ایران در قفقاز بود زیراکه کشتار بسیار جان‌گزای عمش در جنگ گرجستان همهٔ نصارای آن سوی رود ارس را از ایران خشمگین و هراسان کرده بود و سلاوهای شمال که درین موقع دیگر با ایشان هم‌خاک شده بودند و اندیشه جهانگیری داشتند ازین نفاقی که در میان ایرانیان و نصارای دستن نشانده شان افتاده بود ببهانه پشتیبانی ازیشان هرچه بیشتر بهره مند شدند.   در غرهٔ محرم ۱۲۱۱ که آقا محمد خان بلشکرکشی دوم گرجستان رفته بود این برادر زاده را در پایتخت گذاشته و سر رشته کارهای کشور را بدست او داده بود و با این همه چون در آن سوی رود ارس کشته شد فتحعلی شاه بمشکلاتی برای رسیدن بپادشاهی موروث خود برخورد که از همه مهمتر اختلافات خانوادگی بود. این اختلافات را عهدشکنی ها و کج پیمانی ها و حق ناشناسی های معروف آقا محمد خان فراهم کرده بودکه حتی با خویشان نزدیک خویش وفا نمی‌کرد و از آن پس این اصول در سلطنت قاجارها باقی ماند و هر پادشاهی که بتخت می نشست مدعیان و مخالفانی دز خانوادهٔ خود داشت، چنانکه پس از مرگ فتحعلی‌شاه برادران و اعمام محمدشاه برو بیرون آمدند و حتی پس از مرگ محمدشاه هم ناصرالدینشاه در میان اعمام و برادران خود مدعیانی داشت.

فتحعلی شاه با آنکه در ۲۷ سالگی بپادشباهی رسیده بود مهم‌ترین خصال جوانی را که دلیری و دلاوری باشد نداشت و درحقیقت همهٔ معایب عمش درو بود و محاسن او را که