برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۵۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۴

بنواحی مجاور بگذارد و گیلان و مازندران و اصفهان و همدان و تبریز را بگیرد و خاندان زند تنها فارس و کرمان را در دست داشتند. جعفرخان را هم در سال ۱۲۰۳ زهر دادند و کشتند و پسرش لطفعلی خاه پهلوان معروف خاندان زند جانشین او شد.

در دستگاه خانواده زند در شیراز حاج محمد ابراهیم نام کلانتر شهر بیش از همه نفوذ داشته و سرانجام لطفعلی خان را بپادشاهی رسانیده است. تاریخ نویسان زمان دربارهٔ این مرد بسیار بد بین و بدگو بوده‌اند. لطفعلی خان چون بپادشاهی رسید بیش از بیست سال نداشت. داستان زد و خوردهای لطفعلی خان با آقا محمد خان و سرانجام او یکی از حوادث شورانگیز تاریخ ایران است.

آغاز کار آقا محمد خان

گفتم که لطفعلی‌خان زند چون بپادشاهی رسید بیش از بیست سال نداشت، با این همه جوان دلاوری بود واز هیچ چیز بیم نمیکرد. یگانه عییی که در او بود این بود که بجوانی و دلاوری و نجیب زادگی خود مغرور بود و در کارها سختگیری می‌کرد و در کینه و انتقام جویی پا فشاری داشت و بهمین جهة بمحض اینکه در میان وی و حاج محمدابراهیم کلانتر شیراز نقاری درگرفت این نقار منتهی بدشمنی سخت شد. حاج محمد ابراهیم هم مردی کینه جوی ولی در ضمن دو روی بود و پنهانی با آقا محمد خان که در آن زمان کارش کم کم بالا می‌گرفت همدست شد و او را دلیر کرد که بشیراز حمله کند.

چون آقا محمد خان بشیراز نزدیک شد حاج محمدابراهیم که کلاتتر بود بر شهر مسلط گشت و چون لطفعلی خان درین هنگام در شهر نبود همین که خبر باو رسید با شتاب بسیار بشیراز برگشت، اما نتوانست شهر را از همدستان حاج محمد ابراهیم بگیرد.

سال دیگر باز لطفعلی خان بمحاصرهٔ شیراز برگشت و درین زمان آقا محمد خان در اصفهان بود و دو بار سپاهی بحمایت حاج محمد ابراهیم بشیراز فرستاد و هر دو بار لطفعلی خان آنها را شکست داد و عاقبت آقا محمد خان چاره را جزین ندید که خود بجنگ لطفعلی خان برود. لطفعلی خان درین جنگی که با آقا محمد خان روبرو شده منتهای دلیری را نشان داده و پس از آنکه پیشتازان لشکر آقا محمدخان را شکست داد و آنها رو بفرار نهادند با چند صد تن از همراهان خود برای دنبال کردن فراریان بر لشکریان آقا محمد خان که سی هزار تن میشدند حمله برد و تا جایی که آقا محمد خان چادر زده بود تاخت.

بواسطهٔ تاریکی شب و رعبی که نام او در همهٔ دلهای ایرانیان آن زمان افگنده بود تقریباً تمام لشکر آقا محمد خان را پراکنده کرد و میخواست بسراپردهٔ وی داخل شود