برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۵۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۴۳

کمترین خوراک را در زبان فارسی «یک پول جگرک» اصطلاح کرده‌اند و حتی در موردی که کسی برای چیز کوچک و بی‌قدر و بهایی دستگاهی می‌چیند این مثل بسیار رایچست که «یک پول جگرک سفره قلمکار نمی‌خواهد». شاید این اصطلاح و این مثل هم اشاره‌ای بدین واقعه باشد.

در هر صورت گویا درین نکته که آقا محمد خان روزگار پیش از سلطت خود را در تنگ دستی و ناکامی گذرانده اسنت تردیدی نباشد، زیرا که می‌دانیم جون بپادشاهی رسید مرد بسیار لییم و تنگ چشمی بود و این صفت وی را همهٔ معاصرینش بتأکید و اصرار یاد کرده‌اند. چنان می‌نماید که دورهٔ تنگ‌دستی و حسرت آغاز عمرش او را بدین گونه لییم کرده باشد و عموماً کسانی که کودکی و جوانی خود را در تنگ‌دستی گذرانده باشند بدین صفت می‌گرایند.

آقا محمد خان از شیراز یکسره باصفهان رفت و در آنجا چند تن از کسانش را که در شهر بودند دید و ازیشان یاری گرفت و بورامین آمد و طوایف قاجار را که در آنجا بودند با خود همدست کرد.

آقا محمد خان شانزده سال در نواحی مختلف ایران تاخت و تاز کرد تا اینکه توانست در ماه ذیقعدهٔ سال ۱۲۰۹ در طهران بخود عنوان پادشاهی بدهد و تاج و تخت ایران را بدست آورد. از ذیقعدهٔ ۱۲۰۹ تا ۱۳ ربیع‌الثانی ۱۳۴۴ (نهم آبانماه ۱۳۰۴ شمسی) که سلطان احمد شاه آخرین پادشاه قاجار خلع شد این خاندان بحساب سالهای قمری ۱۳۴ سال و ۴ ماه و چند روز در ایران پادشاهی کرده‌اند. البته پیداست که متملقان نسبت بخاندان قاجار سلطنت آنها را از جلوس ترکان آق قویونلو آغاز کرده‌اند و برخی هم از زمان فتحعلی خان گرفته‌اند و بدلایلی که پیش ازین آوردم این نکته درست نیست.

پس از مرگ کریم خان زند نخست برادرش زکی خان کارها را بدست گرفت و برای اینکه حق فرزندان کریمخان را غصب نکرده باشد نام پادشاهی را بر دو پسر کریم‌خان ابوالفتح‌خان و محمدعلی‌خان گذاشت اما چون مردی بی‌باک و خونریز بود پس از اندک‌زمانی زیردستانش در ایزدخواست او را کشتند و ابوالفتح خان پسر دوم کریم خان را بپادشاهی برداشتند و او در شیراز بتخت نشت. چندی نگذشتکه عمش صادق‌خان او را کور کرد و اندکی بعد در ۱۱۹۶ صادقخان را هم علی مراد خان پسر زن و برادر زاده‌اش کشت و وی هم چندی بعد در ۱۱۹۹ مرد و جعفرخان پسر صادق خان بجای او نشست.

درین گیرودار که پیشوایان و سرکردگان طوایف زند بدین‌گونه بجان یکدیگر افتاده بودند و مجال برابری با دشمنان خود نداشتند آقا محمد خان توانست بآسانی بسیار با همان سواران قاجار که آنها را با خود همدست کرده بود از استراباد بنای دست‌اندازی