آقا محمد خان
پسر مهتر محمد حسنخان و برادر مهتر حسینقلیخان جهانسوز آقا محمد خان چنانکه گذشت در ۱۱۵۵ از خواهر محمد خان قاجار ولادت یافت. در دورهٔ قاجارها در املای نام آقامحمد خان بدعتی گذاشته و گفتهاند که چون وی خصی بوده کلمه آقا که در برخی از زبانهای ترکی اصلا بمعنی رییس دربار و چیزی مانند آنست و سپس در مقام تکریم بکار بردهاند در مورد وی باید با غین «آغا» و در مورد هر کس دیگر با قاف «آقا» نوشته شود، بهمین جهة خواجه سرایان را هم «آغا» مینوشتند. غافل از آنکه این کلمهٔ ترکی را ترکها خود بهر دو شکل نوشتهاند، کلمه یکیست چه در مورد مرد باشد و چه در مورد دیگر و این امتیاز در میان مرد و خصی ضرور نیست.
روز سه شنبه سیزدهم صفر سال هزار و صد و نود و سه قمری کریم خان زند در شیراز درگذشت. آقا محمد خان که پس از سرکوبی برادرش در شیراز گروگان بود تا هم او سرکشی نکند و هم افراد دیگر خانوادهاش آرام بمانند از غفلتی که پاسبانانش دربارهٔ او کردند بهرهمند شد و با یک تن خادم از شیراز گریخت.
این نکته دهان بدهان از پیران و از کسانی که خود در آن زمان میزیستهاند بما رسیده است که آقا محمدخان در زمانی که در شیراز بود چیزی نداشت و کریم خان عمداً برای اینکه مردم را با خود همدست نکند و اندیشه سرکشی نداشته باشد نمیگذاشت چیزی داشته باشد بهمین جهة هنگام مرگ کریم خان تنگ دست بود و همینقدر توانست یکی از «جلوداران» دستگاه کریم خان را بفریبد و وی دو اسب از طویلهٔ کریمخان دزدید و با هم شتابان از شیراز بیرون رفتند.
کسانی که این واقعه را نقل کردهاند گفتهاند آقا محمدخان باندازهای تنگدست بود که بپول آن زمان بیش از دو «پول» یعنی کمترین واحد پول در آن روزگار که معادل دو دینار امروزست با خود نداشت و چون بنخستین منزل پس از شیراز رسیدند و خود و جلودارش بسیار گرسنه بودند حیلهای کرد و آن این بود که بر در دکان جگرک فروش رفت و یک نان سنگک بیک پول خرید و باو گفت یک پول جگرک در میان این نان بگذار و همین که آن مرد جگرک را در میان نان گذاشت و نان اندکی چرب شد بهانه آورد که جگرک خوب نیست و آنرا پس داد و بدینگونه نان خود را چرب کرد و با جلودارش خورد.
درین جا دو نکته بیاد میآید یکی آنست که در بعضی از نواحی ایران جگرک را «حسرةالملوک» میگویند و شاید این اصطلاح اشارهای باین واقعه باشد و دیگر آنکه