برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۴۵

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۳

شد و در همانجا بخاکش سپردند. درین سفر نادرشاه افشار هم جزو سرداران رکاب شاه طهماسب بوده و تاریخ دورهٔ قاجار کشته شدن او را بتحریک نادرشاه می‌دانند.

فتحعلی خان دو پسر داشت بنام محمد حسن‌خان و محمد حسین‌خان. دومی در کودکی مرد و پسر نخستین پس از مرگ پدر در زمان نادرشاه بنای سرکشی را گذاشت. ولادت او را به سال ۱۱۲۷ ضبط کرده‌اند و پیداست که در ۱۱۳۹ که پدرش کشته شده دوازده سال داشته است. چون برشد رسید بمیان طوایف ترکمان رفت و گروهی ازیشان را با خود یار کرد و باستراباد تاخت و آن شهر راگرفت.

محمد زمان بیک حکمران استراباد از آنجا گریخت و در ساحل رود اترک با بهبود خان سرکرده سپاه نادرشاه یار شد و با هم بگرگان آمدند و محمد حسن خان با ایشان روبرو شد و بهبود خان شکست خورد و محمد زمان بیک هم گریخت و در کنگاور در موقعی که نادرشاه از موصل بازمی‌گشت باو رسید و از آن واقعه باو خبر داد. نادرشاه محمد حسین خان از سرکردگان قاجار را که با او بود با لشکریانی باستراباد فرستاد و محمد حسن خان بار دیگر به دشت گرگان گریخت و بطایفهٔ داز پناه برد. نادرشاه فرمانی صادر کرد که طوایف ترکمان محمد حسن‌خان را به فرستادگان او بسپارند و سرکردگان ترکمان در جایگاه طایفهٔ داز گرد آمدند و مصلحت را در آن میدانستند که محمد حسن‌خان را تسلیم کنند. بکنچ نام که سرکردهٔ آن طایفه بود باین کار راضی شد اما زنش محمد حسن‌خان را در سرای خود پنهان کرد و در میان مردان قبیله رفت و معجر از سر خود برگرفت و گفت شما در سایهٔ این معجر بنشنینید و کار را به ما زنان بازگذارید. مردان از این کار شرمنده شدند و محمد حسن خان را با دو اسب و یک غلام و یک باز شکاری فرار دادند و بفرستادهٔ نادرشاه گفتند ازو خبر ندارند. محمد حسن خان مدتی سرگردان بود و با باز شکار میکرد و می‌زیست تا اینکه روزی باز را رها کرد و بازنگشت. ناچار یکی از اسبان را کشتند و خوردند و پس از چندی اسب دیگر را هم خوردند و پس از چندی دیگراز گرسنگی نزدیک به مردن بود که سوارانی باو رسیدند و معلوم شد که نادرشاه کشته شده و آن سواران درپی او هستند. سرانجام بار دیگر در ۱۱۶۰ استراباد را گرفت و ازین قرار طغیان و سرکشی او پس از ۱۱۴۸ یعنی جلوس نادر بوده است.

چون کریمخان زند در ۱۱۶۳ میرزا ابوتراب دختر زادهٔ شاه سلطان حسین صفوی را بپادشاهی ایران برگزید و خود عنوان وکیل‌الرعایا گرفت در ۱۱۶۵ بجنگ محمد حسن خان تاخت. تاریخ نویسان دورهٔ قاجار می‌نویسند محمد حسن خان در ۱۱۶۴ بسلطنت رسیده است و چنانکه پیش ازین گفتم معنی این گفتهٔ تملق آمیز اینست که درین سال سر برافراشته و سرکشی کرده است.