برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۳۱۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۷۶

قلی خان برادر دیگر را برای دلجویی نزد مرتضی قلی خان فرستاد. جعفرقلی خان ببارفروش نزد او رفت و ازین کار سودی نبرد و چون برگشت در زیر آب سوادکوه بآقا محمدخان رسید و آقامحمدخان مصمم شد با مرتضی قلی خان درافتد.

در پانزدهم ربیع الاول آن سال (۱۱۹۳) وارد جنگ شد. لطفعلی بیک سوادکوهی که از دستیاران آقا محمد خان بود از فراز کوه هجوم آورد و با سواران مدانلو و جهان‌بیکلو حمله کرد و رضا قلی‌خان ببارفروش گریخت و از آنجا بعلی‌آباد رفت و درین میان برادر دیگر مصطفی قلی خان بعذرخواهی نزد آقا محمد خان رفت. مرتضی قلی خان هم که از آن شکست هراسان شده بود از بارفروش باستراباد رفت و آقا محمد خان بساری رسید و فتحعلی خان (فتحعلی شاه) که در آن زمان ملقب بباباخان بود و با مادرش در استراباد نزد مرتضی قلی خان میزیست پیش آقا محمد خان رفت و جزو همراهان عمش شد و در آن زمان برادرش حسینقلی خان که پس از مرگ پدر بجهان آمده بود بیش از سی ماه نداشت و مادرشان را مرتضی قلی خان باستراباد فرستاد و آقا محمد خان حکمرانی استراباد را بمصطفی قلی خان داد.

سپس می‌نویسد رضا قلی خان با آقا محمد خان اختلاف داشت و برادر خود مرتضی قلی‌خان را با خود همدست کرده بود. آقا محمد خان از طهران آهنگ مازندران کرد و رضاقلی‌خان و مهدیقلی‌خان را از دماوند برداشت با محمد قلی‌خان لاریجانی بلاریجان رفت. مرتضی‌قلی‌خان هم با قاجارها و ترکمانهایی که با وی پیوستگی داشتند رهسپار شد و هزار جریب را گرفت. آقا محمد خان جعفر قلی خان را که بجنگ ذوالفقار خان خمسه‌ای بقزوین فرستاده بود احضار کرد. مرتضی قلی خان که بچهاردانگهٔ هزارجریب رسید مردم با او یاری نکردند و از آنجا بدودانگهٔ هزارجریب رفت و مردم آن سرزمین نزد خان‌ابدال‌خان حاکم ساری از جانب آقامحمد خان فرستادند و ازو کمک خواستند. وی هم با گروهی رهسپار دودانگه شد و مرتضی قلی خان پیش از آنکه او برسد یکی از سادات هزارجریب را بگروگان گرفت و بفیروزکوه رفت و در آنجا رضا قلی خان را از لاریجان بخود خواند. جعفرقلی خان که از قزوین رسیده بود مرتضی‌قلی‌خان راه مازندران را برو گرفت و با هم جنگ کردند و در جنگ اول در فیروزکوه جعفرقلی‌خان شکست خورد و روی بمازندران نهاد و در گردنهٔ فیروزکوه راه جنگل را پیش گرفت و بمازندران رسید. رضا قلی خان و مرتضی قلی خان چون با هم سازگار نبودند از یک‌دیگر رنجیدند و رضا قلی خان بجایگاه خود بازگشت. مهدی قلی خان هم که در لاریجان با رضا قلی خان بود ازو برگشت و بمرتضی قلی خان پیوست و باستراباد رفت. مهدی خان سوادکوهی پسر محمد خان حکمران مازندران که بدست مرتضی قلی خان گرفتار شده بود بحیله از پیش او گریخت