برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۳۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۰۴

ببرد و مانع از اتحاد و حتی نزدیکی ایران با انگلستان بشود و بهمین جهت نه تنها هنگامی که ایران از ناچاری در برابر روسیه با انگلستان عهدنامه‌ای بست و رابطه برقرار کرد ناپلئون بسیار خشمگین شد بلکه گاردان بیچاره هم که دیگر نمیتوانست در ایران بماند و چاره‌ای جز بازگشت بفرانسه نداشت چون بفرانسه برگشت ناپلئون اورا غضب کرد و مدتها کاری باو نداد و او را خانه نشین کرده بود.

گاردان باندازه‌ای ازین اتحاد ناپلئون با روسیه بی‌خبر بود که در موقع انعقاد عهدنامهٔ تیلسیت در استانبول بود و تا دوماه پس از آن واقعه در آن شهر بود و دوماه پس از آن از بغاز بسفور عبور کرد و رهسپار ایران شد. چنان می نماید که ناپلئون از دوری راه میان فرانسه و ایران مطمئن بوده و امیدوار بوده است این خبر نزدیکی با روسیه خیلی دیرتر بایران برسد و گویا این خبر را هم زودتر از همه دربار روسیه بایران داده است.

شاید هم اندیشهٔ ناپلئون این بوده است که اگر نمی تواند فتحعلی شاه را بر انگلیسها برانگیزد دست کم انگلیسها را از ایرانیان در هراس نگاهدارد و ایشان را وادار بصلح با فرانسه بکند و بدین‌گونه فتحعلی شاه هم اگر گرفتار روسها خواهد شد خود باید چاره‌ای بیندیشد و فکر کار خود را بکند.

گاردان وقتی که مأمور ایران شد از لشکرگاه فینکن‌شتاین تنها دو آجودان و یک افسر پیاده و دو افسر جزء با خود برداشت و بسوی استانبول رهسپار شد. افسران دیگری را که لازم داشت از میان کسانی که در استانبول بودند برگزید و با خود بسوی ایران عزیمت کرد و این افسران جزو هیئت نظامی بودند که ناپلئون با سباستیانی باستانبول فرستاده بود.

گویا یگانه سببی که ناپلئون را بانتخاب ژنرال گاردان باین مأموریت برانگیخت این بود که در قرن هفدهم و هجدهم چندتن از نیاکان گاردان مأموریت کنسولی در ایران و عثمانی داشته‌اند. ازین جا پیداست که ناپلئون در میان همراهان خود در میدان جنگ شرایط این مأموریت را در دیگری جمع ندیده و یگانه کسی که بنظرش مناسب آمده همین گاردان بوده است که می دانسته پدرانش وقتی بایران و ترکیه رفته اند و شاید در خون او اطلاعی دربارهٔ این کشورها اندوختد شده باشد!

گاردان درین سفر دور و دراز نیازمند بمعاونین دلیر و فرمان بردار و کاردان و باهوش بود و از حسن انتخاب او دربارهٔ همراهانش همین بس که بسیاری ازیشان بعدها مردان نامی فن خود شده‌اند و نامشان را در تاریخ فرانسه ضبط کرده‌اند. مهمترین اعضای هیئت وی بدینگونه بوده اند: آنژ دوگاردان[۱] برادر ژنرال که دییر اول سفارت بود. وی در ۲ مارس ۱۷۶۵ در بندر مارسی ولادت یافت و در ۸ ژانویه ۱۸۲۲ در همانجا


  1. Ange de Gardane