و لابلانش[۱] باشند بایران فرستاده است. ژزف ماری ژوانن[۲] از خاورشناسان زمان خود بود و در سن بریو[۳] در ۱۷۸۳ ولادت یافت و در پاریس در اول فوریه ۱۸۴۴ درگذشت.
درین گیرودار انگلیسیها متهای کوشش خود را کردهاند که نگذارند ناپلئون راهی بایران باز کند و بهمین جهتست که گرفتاری ژوبر را درکردستان عثمانی و مرگ رومیو را در طهران نباید طبیعی دانست. وانگهی آشکارا دولت ایران را تهدید میکرده، حتی کشتیهای جنگی خود را بخلیج فارس آوردهاند. اما پیشرفت های حیرت انگیز ناپلئون در میدانهای جنگ اروپا چنان در جهان متمدن آن روز پیچیده بود که حتی دربار طهران با آن دشواریهایی که در روابط آن روز ایران با اروپا بود از آن خبر میشد و بهمین جهة اگر اندک تردیدی از اتحاد با ناپلئون درمیان بود پس از جنگ های معروف اوسترلیتز[۴] در ۱۸۰۵ و اینا[۵] در ۱۸۰۶ و ایلو[۶] در ۱۸۰۷ کمترین تردید دربار ایران ازمیان برخاست.
بهمین جهة در ماه مه ۱۸۰۷ (ربیع الاول ۱۲۲۲) نخستین سفیر ایران میرزا محمد رضا در لشکرگاه ناپلئون در فینکن شتاین بحضور او رسید و پیشنهاد اتحاد با وی کرد. چنان مینمایدکه دولت ایران درین کار مقدم شده و پیشنهاد اتحاد از جانب ایران بوده است. پس از امضای عهدنامهٔ اتحاد در فینکن شتاین ناپلئون ژنرال گاردان را مامور سفارت ایران کرد و یک هیئت نظامی با وی بایران فرستاد و گاردان اعضای سفارت ایرانرا هم با خود بایران آورد.
هنوز گاردان در راه بودکه ناپلئون در ۴ ژون ۱۸۰۷ (۲۷ ربیعالاول ۱۲۲۲) در فریدلاند[۷] در پروس شرقی الکساندر امپراطور روسیه را شکست داد و چند روز بعد در ژویه همان سال (ربیعالثانی ۱۲۲۲) با روسها صلح کرد و بدینگونه بدو متحد سابق خود یعنی دولت ایران و دولت عثمانی خیانت کرد و اتحاد با آنها را نادیده گرفت و حتی صلح با روسیه سبب شد که روسها از جانب ایران و عثمانی دستشان باز شد و توانستند بزودی کار هر دو را بسازند.
عجیب تر از همه اینست که ناپلئون ازین اتحاد تازه با روسیه نه بایران خبر داد و نه بگاردان سفیر خود و نه تنها متوقع بودکه ایرانیان اعتراض نکنند و این کار را منافی با عهد نامهٔ خود ندانند بلکه با رقیب او یعنی دولت انگلستان هم نزدیک نشوند. باز عجیبتر آنکه ناپلئون از گاردان هم توقع داشت که باز پس ازین صلح با روسیه در ایران پیش