برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۲۳۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۰۲

متوجه ایران شد و نظر ناپلئون را بایران جلب کرد. اما ناوگان فرانسه در آن زمان ناتوان‌تر از آن بود که بتواند از راه دریا رابطه با ایران برقرار کند و لشکریانی بایران و از آنجا بهندوستان برساند. بهمین جهة ناپلئون درنظر گرفت از راه خشکی با ایران مربوط شود و از راه ایران بهند بتازد.

طبیعی بود که یگانه راه جلب توجه ایران حمایت از آن در برابر روسیه بود زیرا که تازه جنگ اول ایران با روسیه که از ۱۲۱۹ تا ۱۲۲۸ (۱۸۰۴-۱۸۱۳) کشید درگرفته بود. فتحعلی شاه در آغاز سلطنت خود گرفتار جنگها و شورشهای داخلی شد و بمحض اینکه از آنها فراغت یافت بجنگ با روسیه گرفتار شد و در سال اول جنگ یعنی در ۱۲۱۹ چندین شکست فاحش پی‌درپی خورد. انگلیسیها که بدین‌گونه استیصال وی را دیدند درصدد شدند بوعدهٔ یاری اورا بخود جلب کنند و فتحعلی شاه هم چاره دفع خطر روسیه را در اتحاد با انگلستان می‌دانست. اما انگلیسیها تکلیف شاق می‌کردند و می‌خواستند در برابر یاری که با ایران خواهند کرد دربار ایران جزیرهٔ خارک و بندر بوشهر را بانگلستان واگذارد.

پیداست که فتحعلی‌شاه نمی‌توانست این شرط را بپذیرد و ناچار پس از اندکی مطالعه دیدند یگانه راه توسل بناپلئونست. بهمین جهة فتحعلی شاه نامه‌ای بوی نوشت و او هم جواب مساعد داد. پس از آن ژوبر و رومیو را در ۱۸۰۵ (۱۲۲۰ ه‍) بایران فرستاد. چنان می‌نماید که هریک ازین دو سفیر را ناپلئون جداگانه از دو راه مختلف بایران فرستاده است، یعنی درضمن اینکه ژوبر از راه کردستان رهسپار شده رومیو از راه بغداد مامور ایران شده است و درین کار گویا مقصود ناپائون این بوده است که احتیاط کامل بکند و اگر یکی ازین سفیران بمقصد نرسید دیگری حتماً برسد. ژوبر و رومیو بفاصله نزدیک عازم ایران شده‌اند، اما چون ژوبر را در راه بزندان افگنده‌اند و مدتی گرفتار بوده است رومیو زودتر از وی بایران رسیده و او هم ناگهان در طهران مرده و بدین‌گونه چندین سال طول کشیده است تا نتیجه‌ای از روابط ایران با ناپلئون بدست آید.

درین ضمن جنگهای ایران با روسیه همچنان دوام داشته است. در هر زمان که روسها در اروپا گرفتار حوادثی می‌شده‌اند از نیروهای خود در مرزهای ایران می‌کاسته‌اند و ایرانیان اندک پیشرفتی می‌کرده‌اند اما دوباره که دستشان در اروپا خالی می‌شده بر نیروی خود در مرزهای ایران میافزوده‌اند و بار دیگر پیشرفت می‌کرده و ایرانیان را شکست می‌داده‌اند.

در سال ۱۸۰۶ (۱۲۲۱ ه‍.) ناپلئون سه سفیر دیگر که ژوانن، بونتان[۱] و


  1. Bontemps