دیگر محسوس، کلک تحریرش بر الواح بیضا که نمودار دست موسیست از زنجیر داودی مثالی مسلسل نگارد و سلک تقریرش که از عقد لالی الفاظ مریم را خجلت بخشاست گویی از پی ارتباط کلام پیوندی از رشتهٔ مریم دارد دیریست که در دیر بندگی ما که در سلک پیشکارانش فلک بانطاق مجره چاکری مزنر نماید زنار ارادت او را بر میانست و در صحف لیل و نهار از قرآن فجر تا توریة عشا انجیل اطاعت زبور خامه و زیور زبان در معبد صدق با بندگان ما شرط چاکری و فرمان بری را صلیب بسته و در تسلیم هوای خود برضایی که آمیخته با قضای خداست از قید تثلیث رسته بود طایر قدرش را از توجه همایون ظل اللهی که از فیض روح القدس. بانفاس مسیح دمسازست در هوای عزت قوت پرواز بخشیدیم و از آنجا که قامت راستیش عاری از لباس التباس و از ملبوسات ایرانی متتبع طرز لباس و از فحوای الظاهر عنوان الباطن بر صدق یکدلی خود قیاس آورده بود باقتضای من تشبه بقوم فهو منهم او را در شمار چاکران ایرانی معدود و بلقب میرزایی که از القاب دبیران ایرانست سرافراز و باسم میرزا یوسف بینالاقران عزیز و از اخوان ممتاز فرمودیم که در خدمت هر دو دولت خورشید آیت ایران و فرانسه مابینالمشرقین یک جهتی را قبلهٔ عباد خود ساخته بیتالمقدس وداد این دو حضرت را که کعبهٔ مراد است از اذکار باقصیالنهایه معمور و خود را مظهر عنایات خاطر مهر آیات که اظلال انوار طورست سازد».
از فحوای این فرمان پیداست که ژزف ژاونن مرد دانشمندی بوده و مخصوصاً در ریاضیات دست داشته و در ایران جامهٔ ایرانی میپوشیده و شاید هم لباس نظامیان آنزمان ایران را در بر میکرده است و از اینکه او را میرزا یوسف نامیدهاند برمیآید که شاید زبان فارسی را هم فرا گرفته باشد.
در منشات نشاط[۱] این نامه نیز هست:
«فرمان همایون خطاب بوکیل دولت فرانسه- آنکه عمدةالاکابرالعیسویه فلان بالقابه از وصول یرلیغ بلیغ عطوفت تبلیغ پادشاهی عز آگاهی اعطاف حاصل نماید که: چون درین اوان از اهتزاز الطاف یزدان قدیم و تابش اعطاف خداوند کریم گلزار یک جهتی دولتین بهیتین را آغاز ربیعست و گلبن وداد و چمن اتحاد را برگ و ساز بدیع، افنان نورسته الفت از دو سو پیوند یکرنگی بسته و شاخسار محبت از دو جانب بهم پیوسته است مکنون خاطر مهر مأثر داشتهایم که روضهٔ روحبخش یگانگی را بیصفیر سفیر دمساز نگذاریم و با نشید بریدی نکته پرداز گلشن یکجهتی را از آهنگ راز پرآواز داریم، اگر بیگانه بدین گلشن پای رساند خامه باشد و اگر دست صبا برگ گلی برفشاند نامه. درین زمان بجهت علامه بجهة ابلاغ نامه مودت ختامه همایون بحضرت گردون بسطت امپراطوری لازالت احبائه
- ↑ ص ۱۱۶