برگه:TarikheMoaserV1.pdf/۱۱۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۹۹

تمامتر روز بروز بهندوستان نزدیکتر میشدند و چیزی نمانده بود بسرحد آن سرزمین زرخیز برسند. دولت کوچکی در میان هندوستان و نواحی نیم مستقل آسیای مرکزی که روسها آنها را یکی پس از دیگری از پا درمیآوردند در نتیجهٔ ضعف و تجزیهٔ خاک ایران چندی پیش تشکیل شده بود و آن دولت افغانستان بود.

در شب ۱۱ جمادی‌الاخرهٔ ۱۱۶۰ که نادر شاه را چندتن از زیردستانش در فتح‌آباد قوچان کشتند از جمله لشکریانی که با او بودند برخی از مردم طایفهٔ چادرنشین ابدالی از افغانها بودند و رییسشان احمد خان در هنگامه‌ای که از کشته شدن نادرشاه پیش آمده بود برخی از جواهر گران بهایی را که نادر از هند آورده و همیشه با خود همراه داشت ربود و بسرزمین خود یعنی افغانستان امروز گریخت و بدین‌گونه در ۱۱۶۰ کشوری که امروز بنام افغانستان خوانده میشود از ایران جدا شد. هنگامی که انگلیسیها وارد هندوستان شدند افغانها نیرومند شده و حتی در ۱۱۶۲ سرزمین لاهور و ملتان و در ۱۱۷۰ دهلی را گرفته و در ۱۱۷۴ بار دیگر بهندوستان تاخته بودند.

پیداست که نفع دولت انگلستان در هند این بود که افغانها را در میان هندوستان و آسیای مرکزی که روسها روزبروز در آن بیشتر پیش میرفتند نگاه بدارد و نیرو دهد و حتی مانع از پیشرفت منافع ایران در آنجا بشود و احیاناً گاهی هم ایران را بنفع افغانستان کوچک بکند، چنانکه با کوششهای فراوان بر ناحیهٔ هرات که در لشکرکشی بافغانستان و هندوستان اهمیت بسیار داشت و دروازهٔ هندوستان بشمار میرفت و پیش از آن جزو خاک ایران بود سه بار افغانها تاختند و ایرانیان آنرا پس گرفتند و تفصیل جنگهای هرات پس ازین خواهد آمد.

همین نفوذ فوق‌العادهٔ مادی و معنوی که ایران در هند داشت چند برابر آن را در افغانستان که مردم آن فارسی زبان و از همان نژاد ایرانی بودند داشت و ناتوان شدن دولت ایران در افغانستان نیز بنفع سیاست انگلستان بود.

بدگمانی دوم انگلستان را همین عهدنامهٔ فینکن شنتاین فراهم آورد زیرا دولت انگلستان دید بمحض اینکه حریف نیرومندی در اروپا مانند ناپلئون پیدا کند دولت ایران با آن عهد میکند که منافع انگلستان را در آسیا مخصوصاً در خلیج فارس و افغانستان که دو دروازهٔ مهم هندوستان بشمار میرفتند مانع شود و درین ۱۴۸ سالی که از امضای عهدنامهٔ فینکن شتاین میگذرد همیشه کوشش انگلستان در ایران این بوده است که دیگر ایران نتواند با رقیبان منافع انگلستان درین نواحی سازش کند.

برای پیش بردن این مقصود دو وسیله‌ای که انگلستان بکار برده یکی گرفتار کردن ایران در پیچ و خمهای سیاست خارجی و گاهی جنگهایی با همسایگان زورمند و دیگر