کشتهشدن اسماعیلخان اما در تهران چنانکه گفتیم دستههایی از آزادیخواهان به جنبش آمده برخی از آنان در سفارت عثمانی انبوه و برخی در عبدالعظیم گرد آمده بست مینشستند، و مشروط میطلبیدند. در این زمان در تهران یک داستان شگفتی رخ داد. یک داستانی که به خود معنایی نمیداشت، ولی مردم از دشمنی که با دربار میداشتند معانی به آن دادند. چگونگی آن که بیرقهای سرخرنگ دولتی که سه تا پهلوی هم بالای شمسالعماره زده میشدی یک روز گروه انبوهی از کلاغها، قارقارکنان به سر آنها ریختند و به پاره کردن پرداختند. مردم به آواز قارقار گرد آمده به تماشا ایستادند و کمکم انبوه گردیدند. از ارگ سه تیر به کلاغها انداختند، ولی نتیجه نداد و دو بیرق را به یکبار تکهتکه کردند.
سپس تا یک هفته انبوهی کلاغها از بالای تهران کم نمیشد و به هرکجا که بیرقی میدیدند به سر آن گرد میآمدند و به پارهکردن میپرداختند.
مردم این را نشان برافتادن خاندان قاجاری دانستند و به شهرهای دیگر نامه نوشته داستان را آگاهی دادند، و چون در روزنامههای ناله ملت و انجمن شعرهای شوخیآمیزی در این باره به چاپ رسانیدهاند، ما نیز در پایین میآوریم:
الم تر کیف فعل بک ببیدق القاجار | فمزقنه الغربان مزقا بالمنقار | |||||
و اکلوه اکلة الجیفة و المردار | إن فی ذلک العبرة لاولیالابصار | |||||
گویمت یک حکایت شیوا | کن روایت به دوستان از ما | |||||
بود بالای قصر پادشهی | شیر و خورشید بیدقی برپا | |||||
علم اول نشانه شاهیست | کاحترامش کنند در هرجا | |||||
سیصد و بیست و شش ز بعد هزار | رفته از هجرت رسول خدا | |||||
در ششم روز از مه ذیقعد | تیره و تار گشت روی سما | |||||
بیشمار از گروه زاغ و زغن | وز کلاغان زشت بدسیما | |||||
چون ابابیل در حکایت فیل | لشکر حق فرود شد ز سما | |||||
جمع گشتند و حمله افکندند | گوشها گشت کر ز قا قا قا | |||||
چند تیر تفنگ خالی شد | ننمودند هیچ از آن پروا | |||||
همه با چنگل و پر و منقار | بگرفتند پرده را یکجا | |||||
بدریدند و پاره بنمودند | ماند چوبه علم برهنه بهپا | |||||
عبرتی گیر ای شه غافل | نکته نغز هست در اینجا |
بیگفتگوست که کلاغان نه آگاهی از مشروطه میداشتند، و نه دشمنی با محمدعلیمیرزا مینمودند. دانسته نیست بهر چه این کار را کردهاند. لیکن راستی را محمدعلیمیرزا رو به سوی برافتادن میداشت و روزبهروز کارش دشوارتر میشد. این زمان در بیشتر شهرها جنبش پدیدار میبود. گذشته از داستانهای اسپهان و رشت در مشهد جنبشی رخ