دوچی هستند همگی بجنگ برخاسته از همه سنگرها گلوله میبارانند. از آنسو دستههای انبوهی از ایشان همراه ضرغام و حاجیموسیخان و دیگر سرکردگان، با چند نقبزن از چندین راه هجوم بامیرخیز آورده دیوارهای خانهها را شکافته بسنگرهای ستارخان نزدیک میشوند، و انجمن حقیقت را از این و و آنسو گرد گرفته گلولهها همچون تگرگ میبارانند و تا زور میدارند میکوشند که ستارخان را کشته یا از جای خویش بیرون رانند. آواز تفنگها بهم پیوسته چنانست تو گویی شهر را از جا خواهند کند. در این گیر و دار توپها نیز از دامنه کوه سرخاب بخروش برخاسته گلوله میبارد. از آنسوی لشگرهای عینالدوله و سپهدار از مارالان و سرخیابان و راه قوریچای به پیشرفت پرداخته جنگ سخنی میکنند. توپها نیز بالای تپهها غرش کرده و پیاپی گلوله میریزند.
تا امروز جنگی باین سختی رو نداده است. سراسر شهر تکان خورده دسته دسته مردم از خانهها بیرون ریخته نمیدانند چه باید کرد. بسیاری از ایشان شهر را از دست رفته میدانند و در جستجوی چاره میباشند که باری خود و خاندانشان را رها گردانند. آنانکه از مشروطه دل خوش نمیدارند فرصت جسته آشکاره بدگویی میکنند و دشنام و آزار بآزادی-
پ ۲۳۵
سالار جنگ بختیاری