برمیخاستند و تا شام میکوشیدند، ولی کاری نتوانسته باز میگردیدند و چند روزی با جنگهای سنگری بسر برده باز بیک جنگ سختی آماده میشدند. از اینرو جنگهای تبریز که یازده ماه کشیده در میان آنها روزهای برجسته، و در میان اینها نیز روزهای برجستهتر هست، و یکی از روزهای برجستهتر روز شنبه هفدهم مرداد (۱۰ رجب) میباشد که اینک داستانش را مینویسیم:
در اینروزها بدولتیان از یکسو قورخانه از مراغه آورده، و از یکسو نصرالله یورتچی با چند صدتن از سواران جنگآزموده شاهسون بیاوری آمده بود. از اینرو بار دیگر بتکان آمده باین شدند که بیک تاخت میداندارتر و سختتری بامیرخیز برخیزند، و بیشتر از آنچه تا کنون کوشیده بودند بکوشند. تا ستارخان را از میان بردارند، و برای اینکار شنبه هفدهم مرداد را برگزیدند.
شب شنبه آرامش بود و بامدادان همه سرکردگان از رحیمخان و شجاع نظام و حاجی موسی خان مرندی و علیخان هجوانی و ضرغام و نصراللهخان یورتچی و دیگران پیروان خود را آماده گردانیده، از روی نقشهای که کشیده بودند نخست یکدسته را بخیابان فرستادند که با اینجا جنگ کنند و نگزارند باقرخان بیاوری بیاید، و بازمانده را بسر امیرخیز روانه کردند، حاجی ویجویهای این جنگ را بگشادگی نوشنه و نامهای کوچهها و بازارچهها را نیز یاد کرده، و چون بیشتر آن کوچهها و بازارچهها اکنون در تبریز پایدار است، من همان نوشتههای او را با اندک کوتاهی آورده برخی جمله ها نیز از خود میافزایم:
شش هفت هزار تن از سواران جنگی آموخته و از مردان تناور و بلندبالا هر گروهی از راه دیگری رو بسوی امیرخیز و جایگاه ستارخان آورده ببکبار شلیک آغاز کردند، چنانکه گفتهایم در این جنگها دیوارها را میشکافتند و از خانهای بخانهای گذشته پیش میرفتند، و این بود هر دستهای کلنگچیانی برای سوراخکردن دیوار همراه میداشتند و چون خانههایی که در جنگگاه نهاده بیشتر تهی میبود این کار را بآسانی میتوانستند.
اینان تا میتوانند پیش میروند و توپها میغرد و آواز آنها در سراسر شهر پیچیده و هر کسی از دور و نزدیک میداند که جنگ بسختی برخاسته است. دولتیان میخواهند که سواران دستهای از جلو انجمن حقیقت (جایگاه ستارخان) و دسته دیگری از دست راست آن، و دسته سومی از دست چپ درآیند که از سه سو گرد آنرا گیرند، و راهها را بسته نگزارند کسی بیاری برسد. اینست از همه راهها پیش میروند و با همه سنگرها جنگ میکنند. ولی در آن میان یکدسته انبوهی سواره و سرباز قرهداغی بسرکردگی ضرغام و یکدسته از تفنگچیان خود دوچی بهمراهی کاظمخان و نایبحسن (از لوتیان بنام دوچی) آهنگ دروازه استانبول که دست راست سنگرهای ستارخان بود کرده دو سنگر را در سر راه خود از میان برداشتند. از آنسوی سواران پورتچی که در این جنگ پیشاهنگ میبودند از راه دیگری به پیشرفت پرداخته خود را ببازارچه استانبول رسانیدند، و از