خلدالله سلطانه بموجب دستخطهای مبارکه متعدده نظم شهر و دفع اشرار و مفسدین را بعهده کفایت جنابمعزیالیه مفوض فرمودهاند داعیان نیز جداً از آنجناب خواستار شدیم که صرف همت کرده با اقدامات مجدانه دفع اشرار و قلع و قمع ماده فساد نماید که هم خدمت محوله از ولینعمت خود انجام داده و هم بجهت تحصیل اسباب آسودگی مسلمین رفع اضلال مضلین نزد خداوند جلوعلا حائز مٹوبات اخرویه و نایل درجات رفیعه بوده باشد هر نحو رأی شریف آنجناب در اتمام این امر اقتضا کند مختار است و کسی را حق بحث و اعتراض نیست. تحریرأ فی ۱۲ شهر جمادیالثانی ۱۳۲۶»
«مهر حاجی میرزا حسن و مهر حاجی میرزاکریم»
این ملایان خونخوار میپنداشتند (و آرزو میداشتند) که سرباز و سواره در شهر دست بکشتار خواهند گشاد، و این بود جاهایی را از خانههای ملایان و دیگران برمیگزیدند که بیرق سفیدی بنام بیرق اسلام، در آنجاها زده شود، و کسانیکه بآنجا پناهند در زینهار باشند. نیز از اسلامیه بیرقهای سفید کوچکی باین و آن میفرستادند که بالای در خانهاش گمارد و در زینهار باشد. چون یکی از نامههایی که در این زمینهها نوشته شده در دست است آنرا در پایین میآوریم:
«بر عموم محلات اعلان و اخبار داده شده چون رأی مبارک اعلیحضرت اقدس شهریاری ادامالله سلطانه بر عفو و اغماض اهالیست و نمیتوان راضی بر صدمه مخلوق خدا شد و از برای دفع شر اشرار که چند نفر معدودی هستند نباید عموم اهالی متزلزل بشوند بخصوص اشخاصیکه تسلیم شدهاند در زیر بیرق اسلام سایه داده شده و در امان هستند در منزل جناب مستطاب آقا میرزا صادق آقا سلهمالله هم که بیدق اسلام و امان زده میشود هرکس در سایه آن بیدق رفت و تسلیم شد ابدأ کسی را حق تعرض و مزاحمت نیست. مهر اسلامیه مهر حاجی میرزا حسن»
از روز دوازدهم و روزهای پس از آن یکایک آگاهی نیست. آنچه میدانیم جنگ همچنان برپا میبود. لوتیان دوچی و سواران دولتی هر زمان که فرصت مییافتند، رو بیکسویی آورده دست بتاراج میگشادند، در این روزها بود که بامدادان چند دسته از آنان، از چند سو ببازارچه صفی و راستهکوچه، که عمارت انجمن ایالتی و خانه حاجی مهدیآقا در آنجاها میبود، رو آوردند و جنگکنان پیش آمدند، از خانه حاجی مهدیآقا پسرش حاجی حسنآقا با چند تفنگچی بجنگ و جلوگیری پرداختند. نیز پاشابیک که از مجاهدان دلیر میبود از آن نزدیکیها بجنگ برخاست. ولی از سوی انجمن چون کسی برای جلوگیری نمیبود بآن درآمده بتاراج پرداختند و هرچه یافتند بردند. لیکن در آنمیان بستارخان و دیگران آگاهی رسید، و ستارخان از یکسو، و اصغر سسکین [۱]
- ↑ یکی از سران مجاهدان میبود و باین نام خوانده میشد.