پرش به محتوا

برگه:TarikhMashrouteh3.pdf/۱۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
تاریخ مشروطهٔ ایران
۶۸۶
 

سردستگان خیابان و خود روضه‌خوان می‌بود) و دیگران گفتگو می‌کرد، در نتیجه کوششهای این بود که ملاحمزه و دیگران خرسندی دارند که دست از جنگ کشیده تفنگ و افزار دیگری را برحیمخان سپارند و راه درآمدن بشهر را بروی او بازگزارند، و کونسول روس نوید داد که بهمگی آنان زینهار داده شود، و از کسی بازخواستی نرود. باقرخان و میرهاشمخان باین کار خرسندی نمیدادند. ولی چون کارها شوریده و ترس بمیان مردم افتاده بود سخن ایشان پیش نرفت. باقر خان ناچار شد بخانه میرهاشمخان پناهید که در آنجا دسته‌ای باشند و خود را نگه دارند.

پ ۲۱۴

ایلدرم خان (یکی از توپچیان ارک)

بدینسان رخنه در کار مجاهدان پیدا شد و رشته از هم گسیخت. کونسول روس بیرقی بخیابان فرستاد که در میدان افراشته شد. از آنسوی ملایان اسلامیه نشین که خود را فیروز و مردم را در چنگ خود میدیدند بفرمان‌روایی پرداختند. چون محمدعلیمیرزا رشته کارهای شهر را برحیمخان سپرده بود، حاجی میرزا حسن مجتهد و امامجمعه نیز از سوی خود رشته را باو سپاردند، و نوشته‌ای که در این باره نوشته‌اند چون در دست ماست در پایین می‌آوریم:

«هوالله چون شهر تبریز و اطراف خیلی بی‌نظم شده و اشرار در هرزگی طغیان نموده و از برای احدی از وضیع و شریف امنیت نمانده و نظم شهر و اعادهٔ امنیت بجهت قوت ماده فساد صعوبت بهم رسانیده و در تأخیر آن مخاطرات عظیمه مترقب بود و بالفعل شخص با عزمی که بتواند این امر مهم را انجام دهد در این شهر نبود مگر جناب جلالتمآب اجل آقای سردار نصرت زیداجلاله که دارای استعداد کامل و کفایت و کاردانی او در اینموقع کراراً مجرب شده بود لهذا چنانچه اعلیحضرت قدر قدرت اقدس شهریاری