برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۲۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

بکار بسته از انجمن پا کشیدند. ولی مجاهدان و آزادیخواهان خرسندی ندادند و شبانه بشورش برخاستند، و چنانکه در جای خود نوشته‌ایم[۱] با فشار محمد علیمیرزا را ناگزیر از باز گرفتن سخن خود گردانیده باز انجمن را برپا ساختند.

اینان میخواستند در تبریز (و در دیگر شهرها نیز) یک انجمنی از برگزیدگان توده برای نگهبانی بکارهای آنجا برپا باشد. بویژه در آنهنگام که آغاز جنبش می‌بود و آزادیخواهان در هر شهری بیک کانونی نیاز می‌داشتند. این بود در شهرهای دیگر نیز، به پیروی از تبریز انجمن‌هایی بنیاد یافت که رشته کارها را بدست گرفت. دارالشوری گاهی ایراد به پیدایش این انجمنها میگرفت، بویژه با انجمن تبریز همچشمی آشکار نشان میداد. ولی این کانون آزادی که سپس «انجمن ایالتی » نامیده شد در اندک زمانی شایندگی بسیاری از خود نشان داده در برابر دارالشوری بالا افراشت، و رشته شورش و جنبش را در سراسر ایران بدست گرفته با کاردانی آن را راه برد، و چون در چند پیشآمد به پشتیبانی از دارالشوری برخاسته آنرا از گرفتاری رها گردانید، از اینرو جایگاه خود را هر چه استوارتر گردانید. سپس چون قانون اساسی که دارالشوری آن را پرداخته بود، پراکنده شد این انجمن کمیهای بسیاری در آن پیدا کرده بخرده‌گیری برخاست، و چنانکه نوشته‌ایم[۲] یکرشته پیشنهادهایی کرد که یکی از آنها برپا شدن انجمنها در شهرها بود، و بدینسان خواست رویه قانونی بخود دهد، و در نتیجه آن پیشنهاد بود که دارالشوری ناگزیر شد دنباله‌ای بقانون اساسی بیفزاید، و چنانکه میدانیم این دنباله بزرگتر و ارجدارتر از خود قانون اساسیست، و کشاکشهایی را که بر سر آن رفت در این تاریخ نوشته‌ایم. از این گذشته دارالشوری قانون جداگانه‌ای برای «انجمنهای ایالتی و ولایتی» بگزاشت که در خرداد ماه ۱۲۸۶ (ربیع الثانی ۱۳۲۵) پایان پذیرفت.


  1. بخش یکم این تاریخ صفحه ۲۳۹
  2. بخش یکم این تاریخ صفحه ۱۹۵
۲۵۱