برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۱۶۵

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

تخت پادشاهی کردی.

این نیز از ملایانی میبود که به کشور و توده و میهن و اینگونه چیز ها پروا ننمودی، و خود از این اندیشه ها دور بودی، و جز هوسهای آخوندی را دنبال نکردی.

این نیز ؛ همچون میرزا علی اکبر اردبیلی پول نیندوختی و خود با تهیدستی بسر بردی، و از اینرو در میان پیروان نام نیک و جایگاه بلند میداشت و آوازه‌اش ببیشتر شهرها رسیده بود. میرزا علی اکبر زورش بیشتر از دانشش میبود، و از اینرو در میان خود ملایان جایگاهی نمیداشت. ولی این در زمینه آخوندی دانشمند شمرده میشد و خود یکی از مجتهدان بنام میبود .

چون اینمرد و داستانش نمونه نیکی از دژ آگاهی و دژخویی ملایان و پیروان ایشانست، از اینرو بدینسان بیادش میپردازم. این مرد یکی از خویهایش سنگدلیش میبود و خونریزی را دوست میداشت. میگویند: روزی دربارهٔ آدمکشی «فتوی» بکشتن داد و گفت در همانجا در حیاط سرش را بریدند.

در زنجان، در زمانهای نزدیک، از اینگونه ملایان، یکی ملا محمد علی بوده که در زمان محمد شاه با دولت بکشاکش پرداخته، و سپس در زمان ناصرالدینشاه، بنام بابیگری بجنگ برخاسته و آن داستان شگفت تاریخی را پیدا کرده. دیگری این ملا قربانعلیست که ما بیادش پرداخته‌ایم، و میباید گفت ملا محمد علی با آن کار بیخردانهٔ پایان زندگانیش بهتر و برتر از این میبوده.

اینمرد در این زمان نود سال کمابیش میداشت و با این پیری سستی از خود نشان نمیداد، و رشته فرمانروایی از دست نهشته مردم را از گراییدن بمشروطه باز میداشت.

در این میان سعدالسلطنه در زنجان فرمانروا میبود. اینمرد در زمان ناصرالدینشاه فرمانروای قزوین شده و شش سال در آنجا مانده و کوشش بسیار بآبادی آن شهر کرده، و رویهمرفته مرد نیکنامی میبود. این هنگام در زنجان نیز رفتار نیک مینمود. با این همه پیروان ملا

۱۶۴