برگه:TarikhMashrouteh2.pdf/۱۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چندی او را همراه یکدسته قزاق بتهران آوردند و در پارک اتابک جا دادند، و در آنجا میبود. تا پس از چندی باروپا رفت

چنانکه گفتیم این خیزش سالارالدوله یکی از انگیزه‌هایی بود که محمد علیمیرزا را از بکار بستن نقشه خود، درباره مجلس و مشروطه باز داشت، ولی چون سستی کار سالار دانسته شد و آگهی هایی از فیروزی دولتیان میرسید، دوباره دربار دلیری نمود و با مجلس بی‌پروایی فزونتر گردانید.

مردم همین را عنوان گرفته می‌گفتند: چشد که سالارالدوله را با آن نیرویی که می‌داشت از جلو برداشتند، ولی حاجی آقا محسن را که یک ملایی بیش نیست و از چند ماه باز سرکشی و بیدادگری می کند از جلو برنمیدارند؟! قوام‌الملک را که بتلگراف دولت نیز بی پروایی کرده از آمدن بتهران سرباز زده ناگزیر بآمدن نمیکنند؟! .. باقبال‌السلطنه که بدانسان دیه‌ها را ویران میکند چاره نمیکنند؟!.. پرده از روی کار برداشته شده و همه کس میدانستند که خواست دولت جز دشمنی با مشروطه و از میان بردن آن نیست.

روز دوشنبه نوزدهم خرداد (فردای آنروزی که آگاهی از شکست سالارالدوله رسیده بود) اتابک با وزیران بمجلس خواستی آمد که درباره آشفتگی شهرها گفتگو شود و چاره اندیشیده گردد، و چون آنروز رسید و نشست برپا گردید، نمایندگان گفتارهایی درباره آشفتگی شهرها و بیدادگری گردنکشان و اینکه جلوگیری از آنها بگردن دولت است راندند.

اتابک بهانه آورده چنین گفت: «اینکه تا کنون چنانکه باید اقدام شود نشده بواسطه دو امر بوده یکی تمام نشدن دستورالعملهای حکام است که امروز حکام خودرا بی‌تکلیف میدانند و دیگری مهیا نبودن اسباب و آلات اجراء».

فرمانفرما وزیر عدلیه آشوبهاییرا که از بیست سال پیش در ایران رخ داده بود شمرده چنین گفت: «این اغتشاش بعناوین مختلفه دیگر همیشه در خاک آذربایجان و شیراز و غیره بوده و اختصاص باین چند

۱۲۰