پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۵۱۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

جماعت بگیرند ما و جملۀ مسلمانان ذلیل شویم صلاح آنست که پیکی دو و تحفه‌ها جهت طینگو بفرستی تا من او را بحیله از پایان حصار بردارم چنانکه تو بسلامت بیرون شوی، شهاب الدّین رضا داد، سلطان السّلاطین طینگو را گفت ترا کاری که هرگز امید نبود برآمد و این مرد از خوارزم شکسته بتو رسید و اگرنه تو مرد او نبودی، پیلان و مال از او بستان و بسلامت برو که از جوانب حالا فحال و ساعت تا ساعت لشکر او برسند، طینگو آن سخن بشنید و روی بماورا النّهر نهاد و شهاب الدّین بهرات شد فرستاد براه سیحه رود آنجا شدند و بغارت۱.............................................


[و شاه اردشیر را سه پسر بودند: مهتر پسر شرف الملوک، و بعد از او شمس الملوک رستم و کهتر پسر قارن، در تاریخ اثنی و ستّمایه هجریّه شاه اردشیر فرمان حقّ یافت و شرف الملوک هم در عقب پدر برفت و شمس الملوک رستم در قلعۀ دارا محبوس بود.


۲ پادشاهی شمس الملوک رستم بن شاه اردشیر


اکابر و اعیان طبرستان با رکن الدّوله قارن بقلعۀ دارا رفتند و اصفهبد شمس الملوک رستم را نثار کرده، و هم در آن روز بازگردیده با رودبار هج آمدند و از آنجا با منگول و آمل شدند، منجّمان گفتند که در این مدّت پنج روز را بر تخت نشستن روز نیک نیست، نشنود و برخلاف رأی منجّمان بر تخت نشست و بر رسم و طریق ملوک عجم هفت روز مجلس نشاط‍ بود و عیش و عشرت و نثار و زرافشانی، اصفهبدان و باوندان و امراء و اعیان از سرحدّها روی بدرگاه نهادند و مراسم تهنیت بانجام رسانیدند، هشتم روز بر تخت سلطنت برآمد و کمر بربست و کلاه بر سر نهاد و اصول و اعیان و امراء و بزرگان هرکس را بر کاری که بودند بداشت و جملۀ امرا و اصفهبدان را خلعت داد و از عزا بیرون آورد و بهر طرفی از اطراف نایبان بفرستاد و از سلطان السّلاطین عالم رسول آمد بتعزیت پدر و تهنیت مملکت.


________________________________________

(۱) - از اینجا از الف مقداری افتاده قسمت بین دو قلاّب فقط‍ در ب هست

(۲) - از سطر ۱۱ صفحۀ ۱۵۴ تا اینجا از جمیع نسخ تاریخ طبرستان بغیر از الف و ب افتاده ولی الف چنانکه اشاره کردیم از سه سطر قبل از شروع عنوان را ندارد. قسمت بین دو قلاّب بتمامی در ب و قسمتی از آن‌که از ابتدای پادشاهی شمس الملوک باشد در سایر نسخ هم هست.