پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۵۱۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

ایشان را داد و بعد ماهی چند اصفهبد شرف الملوک حسن را سلطان با پیش پدر فرستاد و دختر را بخوارزم بازگرفت و شاه التفات نفرمود بدختر بازخواستن، تا مدّتی بر این برآمد و اتابک ابو بکر بن محمّد بعراق رسید و ارکلی را بشکست و قلعۀ استوناوند با اتابک افتاد و شرالتولی کاو۱ پسر علی لارجانی در خدمت او بود قلعه بدو داد، و در این سال۲ خبر وفات سلطان سعید بحدّ شارستانه بار کلی رسید بدماوند، شاه از این بی‌خبر بود، ارکلی با خوارزم شد و شاه بکجو بود و مردم رویان زمین بعضی بطاعت آمدند و بیستون پناه بملحدان کرد و جمله ولایت شاه باقطاع داد و خواست که آن سال آنجا بماند، خبر وفات سلطان سعید انار اللّه برهانه حقیقت شد، از کجو بیک روز بآمل آمد و از آمل بساری و از ساری بتمیشه و بانزان، پادشاه گرشاسف را بفرستاد جمله مردم انزان را که عاصی بودند حشم شاه بگرفت و امیر اسباوجین که عمّ لشکر فیروز بن گردآویج بود بر دست قرماج نام امیری گرفتار آمد، وکیل ترک خوارزمی فیروز نام بیرون تمیشه شحنه بود، با جملۀ مردم خراسان و سه دیگر از امرای معروف خوارزمشاه لشکر آنجا فرستاد، مصاف دادند، حشم شاه امرای خوارزمشاه را بشکستند، وکیل گرفتار آمد و زخمی منکر برداشت، لشکر بسیار غنیمت برداشتند و او را با سیصد۳ مرد اسیر پیش شاه آوردند بتمشیه، در حقّ او شاه مراعات فرمود و کنیزکان او را با جملۀ اسباب که بغارت برده بودند پیش او فرستاد و جرّاح بر او گماشت تا مداوات زخم کند و محفّه ساخته بساری فرمود برد، زخم بهول منکر و صعب بود، بساری فرمان یافت و اسیران را پنجاه و بیست و سی و علکا را با حبس فرستاد و اصفهبد باستراباد شد و نصرة الدّین کبود جامه بخدمت خداوند سلطان سکندر الثّانی رفت بتمیشه، و صوتاش ؟؟؟ یز چون خبر وفات سلطان سعید رسید هم رفته بود، شاه قلعۀ بالمن و جهینه از کوتوالان سلطان بازستد و با تصرّف خویش گرفت و خاصّه و کوتوال خویش بنشاند و نیز سدن رستاق اصفهبد شرف الدّین نصیر الدّوله شهریار را پدید کرد و استراباد اصفهبد پوره کله را و بجملۀ قلعه‌های ممالک نبشت محبوسان را که در این بیست سی سال در حبس بوده‌اند


________________________________________

(۱) - کذا در الف [؟]، ب این قسمتها را باختصار دارد و سقطات آن در این قسمتها بسیار است.

(۲) - یعنی ۵۹۶.

(۳) - ب: ششصد.