پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۸۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

باصفهبد رسید تافته شد و سوگند خورد که تا بعوض علوی او را نکشم نیارامم، از ساری بآمل آمد و پنجاه پاره منجنیق راست کرده بدوش مردم آمل بکجو بردند و بپایان نور شد و منجنیقها بر پای کردند، بو الفارس کور نام کوتوالی بود پنداشت پل می‌نهند تا درون آیند، بپیش شاه فرستاد که آنچه بدین قلعه نهاده بمن ارزانی دارد تا قلعه تسلیم کنم، بو الفارس کور بزیر آمد و شاه کوتوال و خاصّه فرستاد و از آنجا بپایۀ ناجو شد و هم در هفته مستخلص کرد و بپایان ولیج شد، چون بجنگ شدند در حال دویست سیصد مرد را از آن اصفهبد بر زمین زدند، بفرمود که البتّه جنگ نکنند و از آنجا بازگردند و با کلارشد و هزارسف و برادر با ری افتادند، شاه امیر رستم سوته کلاده را باسفهسالاری پدید کرد و کوچ فرموده با دیلمان رفت و براه ساحل آمد بآمل و یک دو ماه مقام کرد تا مردم آسوده شدند، دیگرباره لشکر بازخواند و بکنار دریا لشکر کشید و قلعۀ ازبلو و تنگا بجنگ گرفت بقهر و مردم آن ولایت جمله پیش اصفهبد آمدند، امیری را از ایزاباد شاه خسرو حاجی نام بدان ولایت پدید کرد و ارجاسف را بجملۀ ممالک رویان نایب خویش گردانید و دیگرباره با کلار رفت و مطالعۀ آن ولایت فرمود و بوقت آهنگ بازگشت بسرداوی رجه رسید، و الاغ رسید که از دختر کبود جامه اصفهبد شرف الملوک حسن در وجود آمد، بهمان موضع خیمه فرمود زد و سه روز جشن کرد و صلات و صدقات فرمود و آن روز کیسنقر نام امیری غرارۀ آماج کرده تیر انداخت، قضا را تیری از غراره گذر کرد و بر دل مردی رسید و گذاره کرد، اصفهبد دل‌تنگ شد و کوچ کرد و کوچ بر کوچ با آمل آمد و آن تابستان بزارم شد، او را با پسران اصفهبد خورشید ممطیر دلگرانی بود از عهد پدر و بر ایشان تکیۀ اعتماد نداشت در آن سال با بهاء الدّین شهردار لفور خویشی کرده بودند و ساختگی نموده، بر اصفهبد عرض داشتند و اردشیر بن اردشیر گفتند قلعۀ کوزا بجهت شما بستانم چون از راه‌هی و سرجه رجه بپایان فصیل کوزا رسیدند او را مردم کوزا ظاهر است او را پادشاهان نشناختند در خدمت خویشاوندان میگردید تا بمدّت بر اسرار و اقوال و افعال ایشان وقوف یافت...۱ روا داشت و شاه اردشیر را مینمود و بحکم آنکه شاه را

________________________________________

(۱) - این دو سطر بعلّت سقط‍ بعضی کلمات و اغتشاش مفهوم نیست فقط‍ در الف هست و سایر نسخ از آنها خالی‌اند.