پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۶۷

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

آوردی چون فرود آمدی آن کلاه و قباه و موزه و رانین ببندۀ از ترک و تازیک بخشیدی و در مدّت ملک او این رسم سنّت شده بود، و اگر کسی در خدمت رکاب او از اسب بیفتادی و لباس تر شدی در حال از موکب او قباه و کلاه امّا کلاه بند لایق مرد دادندی، و اگر در یک روز دو نوبت اتّفاق گرمابه افتادی جامۀ دیگر برکردی، و بر عمر او یک روز نگذشت که نه بامداد او در سفر و حضر بگرمابه رفتی و چهار پاره تخت ابدا با او داشتند یکی ببارگاه و دیگری بخوابگاه و بآبریز و بموکب، و بدین مواضع که شرح دادیم او را قصر و باغ و میدان بود بهریک تختها نهاده، و آلت فرّاشخانه از زرّین و سیمین و بساطهای زمستانی و تابستانی و جامۀ خواب معدّ و بهریک دو نفر فرّاش معیّن تا اگر اصفهبد ناگاه بدان مقام رسد از موکب دور افتاده جمله مهیّا باشد، نامهای مواضع که قصرها ساخته بود: بگلپایگان، بتمیشه، ببانصران، ببارتورز، برکوند، بکوسان، بواهان، ببهرام کلاده، برامش‌آباد، بسرو کنده، بتنیراترب، بولاشیر، بدارمهر کنده، بجلوسک، بساری، بدولت‌آباد که اترابن خوانند، بکجموس ساری، بعمرآباد ساری، بجویبار مرزاناباد، ببرنمهر، برودبست دونکا، بسورستان ایزاباد، باردشیرآباد، بآس کلاته، بآلومه سرتریجه، بلنکیمان هج، بدیه می‌هج، بلشکرک آمل، برودبار آمل، بشهر آمل قراکلاته، بقصبۀ ناتل، بقصبۀ کجو، بکلار، بکهرود، بفلول، بپردامه، بأردل، بخشمه نشین لفور، بفیروز کوه، بچارماب۱ ، برنت۲ ، بفریم، بدوالم، ببورو، بورن، بزارم: بلیای، بللرت، بدرویشان، بمهروان، بدامغان، ببسطام. قصری که داخل شهر ساری بود صفت آن متعذّر است و نطاق شرح گرد وصف آن برنیاید، امّا بدولت‌آباد که اترابن گویند صد گری زمین سرای او بود، ده من زر طلای بر صورتهای آن سرای بقلم شرح داده بود۳ و از پهلوی آن در زیر زمین ده گام فروبایست شد، حوضخانۀ ساخته بود که باد خانه گفتند، سر بعیّوق رسانیده، چهار صفّه و تابخانه و بارگاه و مبرزی بخلاف از این طول سی ارش و عرض هشت ارش، همه خشتهای آن پیروزه، و حوضی هشت ارش در هشت ارش زیر زمین و آب از دهان شیری زرّین در میان حوض بیرون می‌آمد و


________________________________________

(۱) - ب: بچارمان

(۲) - ب: بزیت

(۳) - ب: آنجا بر دیوارها کار کرده بودند