پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۵۶

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

لشکرکش و نایب او و پدر او بود، کینخواز را که پسرک او بود و خواهرزادۀ ملک شهید و هنوز طفل یکساله بود بپادشاهی نشاند و گفت من اتابکی خواهم کرد، چون ملک شهید از کشتن با حرب وقوف یافت لشکر کشید بآمل شد و از آمل بپرسب و پیش علی لارجانی قاصد فرستاد و مثال که تو در این میانه چه پیشۀ؟ با حرب خدمتکار من و خواهرزادۀ من پسر اوست ولایت مرا میباید بود تا چون فرزند بزرگ شود بدو سپارم مردم لارجان بکلّی روی بخدمت ملک شهید نهادند، صدساله محصول لارجان آن جماعت را که پیش او آمدند بصلت ارزانی داشت و هر دیناری را که مرزبانان لارجان دادند صد دینار اطلاق فرمود، علی لارجانی جملۀ خزاین که بقلعه‌های ایشان نهاده بود با ری فرستاد و او با هردو پسر و زن خویش با ری شد و از آنجا بخدمت اتابک ایلدگز پیوست ملک شهید جمله قلعه‌های لارجان با تصرّف گرفت و چهل فرزند بودند منوچهر را بدختر و پسر، بعضی را که برادر کور کرده و آنان که برقرار بودند جمله را بآمل آورد و چنانکه پادشاهان کریم کنند و از بزرگواری او سزید چندان وظیفه و راتبه و اقطاع و املاک و مستغلاّت پدید کرد که بروزگار پدر ایشان را و پدر ایشان را بممالک خویش نبود و همه را بخواهری که در خانۀ پسر او گرده بازو بود سپرد و یکی از فرزندان ضیاء الدّین بهرام بن منوچهر گفتند، که در میان همۀ فرزندان او بکمال عقل و هنرمندی و کفایت ممتاز بود و خطّی بغایت خوب نبشتی چنانکه خطّاطان نویسند و بعهد با حرب ازو گریخته بنیشابور بخدمت مؤیّد ملک خراسان شده بود، ملک شهید مثال نبشت و او را بیاورد و بهزار دینار اقطاع پدید فرمود و اکنون دویست تن از فرزندان منوچهر هنوز در نواحی آمل بر جای‌اند و ملک شهید همه را عزیز داشت و خواهر خویش و پسر او کینخواز را بآمل آورد و قصر و سرای پدید کرد و خدمتکاران لایق برگماشت تا بعهد ملک سعید اردشیر شاه اصفهبد کینخواز زنده بود از بام بیفتاده هلاک شد و هنوز خواهر او بر جای است، و چون لارجان مستخلص شد مردم قصران درون و بیرون جمله بخدمت ملک شهید آمدند و همه جامگی و اقطاع گرفته پادشاه قارن بن بو القسم باو را که بتابریان نشستی باسفهسالاری و علمداری پدید کرد و با مردم آن ولایت عدل فرمود و بعد از آنکه او درگذشت بهاء الدّین شهردار لفور را نوبت و علم داد، آنجا فرستاد و در این مدّت سنقر اینانج را