پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۵۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

پادشاهی ملک علاء الدّوله شرف الملوک حسن بن رستم بن علی


بعد شاه غازی او هشت سال و نیم پادشاه بود، چون معارف طبرستان اصفهبد مجد الدّین دارا که ملک دیلمان گفتند و امیر علی سابق و سیّد هاشم علوی و امیر سرخاب تابوت شاه غازی را با مدرسۀ که مرقد علاء الدّوله بود بردند و آنجا دفن کردند جمله بخانۀ مجد الدّین دارا جمع شدند که از آن شهر آسان بن آسان بود بساری و در شهور جمادی الآخره سنۀ ثمان و خمسین و خمسمایه۱ پیش اصفهبد شرف الملوک حسن وفات پدر نبشته بر کوند فرستاده و او نیز رنجور و صاحب فراش بود، در حال برنشست که بساری آید هم از رکوند کیکاوس ناصر الملوک را که بعهد شاه اردشیر حریف چوگان و شراب او بود با پنجاه نفر خاصّگان خویش بآبه سر فرستاد تا ناصر الملک را که برادرش بود و پیش شاه غازی از او معتمدتر و بزرگ قدرتر هیچ آفریده کائنا من کان نبود سر برگیرند چون آنجا رسیدند ناصر الملک برادر را که خصم بود کسان اصفهبد آوردند، گفت مگر شاه غازی نماند، گفتند آری چنین است، ناصر الملک فرمود که مرا بعد از او زندگانی نمی‌باید۲ ، هرچه مراد است کنند، او را بیاویختند و سر برگرفته پیش اصفهبد آورده، و هم برفور بسکارد فرستاد تا اصفهبد حسام الدّوله شهریار بن علی را که عمّ او بود سر بردارند، خود دانسته بود و بگریخته او با ساری شد، معارف او را استقبال کردند بخانۀ مجد الدّین دارا نزول کرد و یک هفته آنجا بود و بدنبال عمّ بدماوند فرستاد، بپیروز کوه شمس الدّین علی کیا کوتوال بود، جبرئیل برسق و گرشاسف نام قدیمیان او بودند بطلب حسام الدّوله بدوانید با پانصد سوار، شمس الدّین علی کیا او را بقلعه راه داده بود بامید آنکه او را مدد و حمایت کند، چون این جماعت برسیدند و خبر یافت که جملۀ معارف بر شرف الملوک بیعت کردند او گفت من او را راه بجهت آن دادم تا بجایی دیگر نشود و با اصفهبد سپارم، گفتند پس ما معتمدان اوییم، اصفهبد حسام الدّوله بدست بازداد از قلعه بزیر آوردند و بقصبۀ ویمه سر او برگرفتند و تن را بخاک سپردند، و مدّت یک ماه اصفهبد حسن سر عمّ خویش بر سر راه لیجم در آویخته فرمود داشت و بصدهزار


________________________________________

(۱) - در اصل: سبع و خمسین و ستّمایه

(۲) - از اینجا تا چهار سطر قبل از عنوان: «ذکر قتل اصفهبد حسن» یعنی سطر ۱۰ صفحۀ ۱۱۰ بقدر سه ورق و نیم بزرگ از سایر نسخ تاریخ طبرستان بغیر از الف و ب افتاده.