پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۳۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نکاح کرد و بعد از آن وفات یافت آن زن، ویتاق گفتند ترکی از جملۀ جیلان امیر اجلّ بخدمت اصفهبد آمد و اصفهبد بعد سنجر و محمود خان گرگان با تصرّف خویش گرفته بود و جاجرم هم بگرفت و بریاست و ایالت گرگان امیر ابراهیم ترجی را که وزیر او بود مجاهد الدّین لقب فرستاد و بجاجرم شولک گفتند نجم الدّین لقب را پدید کرده و یوسف علیان نقیب شاه معویه را با پسرانی آنجا کوتوال کرده.۱


ذکر رفتن اصفهبد بخراسان


و چون از این کارها فارغ شد و غزان جملۀ خراسان بگرفتند طوطی بیک و قرقود و سنجر مهتر و سرور و پادشاه غزان بودند پیش او رسولان فرستادند بمقام و روزآباد بدیه نوخندق بخدمت او رسیدند از هر امیر رسولی، و پیغام آوردند که سنجر دشمن تو بود او را گرفتیم با ما عهد کند تا از عراق هرچه مستخلص کنیم ترا پدید کنیم و بتو سپاریم بهریک دینار دو دانگ بما دهد و از خراسان چهار دانگ ما را باشد و دو دانگ ترا، اصفهبد بحکم آنکه خوارزمشاه بزرگ اتسز دوست او بود و بدو نوشته بود که با ما موافقت کند و مدد فرستد تا برویم و سلطان را از بند ایشان بیرون آوریم و نسخت آن نبشته هنوز بکتاب أبکار الأفکار رشید الدّین وطواط‍ نوشته است، بسخن غزان و رسول ایشان التفات نکرد و حشم جمع کرد سی و اند هزار از سوار و پیاده از این جمله هشت هزار پیاده از شوزیلداشت۲ و کولا بودند و اگر هریک خواهیم نبشت درازی دارد، تا غزان از نیشابور کوچ کردند که بدهستان آیند و اصفهبد گرگان بیتاق داده بود و هم در آن مدّت آوازه افتاد که خوارزمشاه بزرگ اتسز بمقام هزارسف فرمان یافت سی فرسنگ از آن جانب خوارزم۳ ، اصفهبد با جملۀ حشم از گیل و دیلم و رویان و لارجان و کبود جامه و یتاق و حشم دماوند و قصران و مردان قزوین روی بدهستان نهاد و بدان امید که غزا خواهیم کرد، بسیار از رندان و زورآزمایان و عیّاران آمل و ساری و آرم و حدود پنجاه‌هزار و استراباد با حشم براه افتادند و چون بهمدیگر رسیدند غزان پیش اصفهبد فرستادند ما را بگذار باز پس رویم نیشابور و آن حدود بتو میسپاریم، اصفهبد نشنید و گفت من بنیّت غزو و جهاد آمدم صلح روا ندام، تا باهم مصاف دادند و یتاق و کبود جامه با حشم


________________________________________

(۱) - کذا در الف و در ب این جمله نیست.

(۲) - کذا در الف در ب: شورزیل داشت.

(۳) - وفات اتسز خوارزمشاه باتّفاق مورّخین در روز نهم جمادی الاخری سال ۵۵۱ در ولایت قوچان حالیّه در خراسان اتّفاق افتاده نه در هزار اسب خوارزم.