پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۳۸

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

تبسّم کرد و سر در پیش افگند و هیچ جواب نداد، و قلعۀ بالمن ترکان سلطانی داشتند، شاه غازی از ایشان بخرید، مردم بالمن و خواسته رود و سیّد جمال الدّین ابو القسم علوی استرآباد پیش اصفهبد شدند و این سیّد جمال الدین ابو القسم علوی نانوای رستۀ استراباد بود، او و پدر او استراباد بضمان داشتندی و عماد الدّوله مردآویج و فرامرز که ممدوح عمادی شاعر بودند پادشاه بودند و قلعۀ بالمن ملک ایشان بود، برج عمادی هنوز در آن قلعه معمور است و آنرا بنمی توانند شکافت، چون مردآویج و فرامرز درگذشتند و قلعه با ارغش افتاد وردانشاه و برادر او بخدمت علاء الدّوله شدند، این سیّد جمال الدّین بخدمت وردانشاه شد، چون شاه غازی استراباد با تصرّف گرفت اسفهسالار استرآباد او را داد و بعد از آن نقیب سالاری جملۀ لشکر بدو سپرد، و علی لرزۀ جهینه رودبار، که این ساعت فرزندان او همانجا حاکم‌اند، پیش اصفهبد آمد و در آن حدود از او دلیرتر اسفاهی نبود و شاه غازی او را دوست داشتی برای شجاعت و مردانگی او و بمثالها او را رستم مازندران نبشتندی، بفرمود تا قلعۀ جهینه را محاصره دهد و با اسحق گفتند مردی بود از رستاق و جمنه رود او را بدان حدود بسر خیلی پدید کرد و بجهینه هیچ بنماند، اصفهبد تاج الملوک خواهر سلطان را که زنی معاشر بود و عیّار پیشه آنجا برد و چون دانست که مردم رودبارها جمله با پیش برادر شدند او قلعه بازگذاشت و با فخر الدّوله گرشاسف که زن پسر او بود با ولایت کبود جامه شد تا از آنجا بخراسان شود اصفهبد پیش کبود جامه.....۱ نام فرستاد که اگر بگذاری مردآویج بخراسان شود بعوض او ترا بکشم، کبود جامه فرستاد که من هرگز زهره ندارم بخون برادر تو دست یارم، من او را بگیرم و بند کنم تو کسی را بفرست که او را هلاک کند، اصفهبد معتمدان بفرستاد و سنقر سرخ گفتند غلامی روس، تا بعهد ما زنده بود، او را بفرستاد تا سر برادر تاج الملوک برگرفتند و بمقام رودبست پیش او آوردند و آن غلام را تا زنده بود نام قلتبان‌کش بود از آنکه شاه غازی او را چنین خواندی و بعد او قلعه.....۲

گرفت و قلعۀ وجار را عمارت کرد و زن او را که خواهر سلطان بود بیاورد و روزی چند


________________________________________

(۱) - در الف این موضع همچنین سفید است و ب که تمام این قسمتهای کتاب را مختصر کرده این اسم اسم را اصلا ندارد.

(۲) - ایضا در الف این موضع سفید است و ب این قسمتها را ندارد.