پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۱۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

نگذاشت که تشریف نداد و کشش بسیار فرمود چنانکه جاولی خجل شد و اجازت یافت که با عراق شود اصفهبد او را تا بویمه تشییع کرد۱ ،


ذکر واقعۀ اسپهبد رستم بزوبین ملحدی اسمعیلی


چون مدّتی برآمد سلطان سنجر رسول فرستاد که تو خویشاوند مایی و مدّتهاست که پیش ما نیامدی بهمه حال بیاید تا ما را ببیند، اصفهبد گفت مرا روزگار برآمد و من پیر شدم فرزندان دارم که شایستۀ خدمت‌اند هرکه را حکم فرماید بخدمت فرستم سلطان عذر قبول نکرد و در این تاریخ مسعود دیگرباره پیش عمّ آمده بود، اسفهسالاری را بمسعود سپرد و گفت بگرگان شود و شهریاره کوه از اصفهبد بازگیرد که بتو بخشیدم، مسعود بگرگان آمد و اصفهبد شاه غازی دست در ملحدان برده بود و باوندی بود ابو جعفر نام پی‌کرد که آنرا کشته [کذا] و از اسمعیلیان هرکه نشان میدادند البتّه امان ندادی و اهل کیسلیان وزنگیان و رکونه جمله را بدانکه گفتند اسمعیلیان را راه میدهند بکشت و اگر خواهیم بشرح نویسیم دراز گردد، تا روزی بساری اصفهبد شاه غازی بمحلّۀ مسجد زنگو میگذشت ملحدی از گوشۀ دکّانی بجست، در اصفهبد آویخت و کاردی بزد، مردم او در حال شمشیر و زوبین بر ملحد زدند، کارد خودکار گر نبود خبر بعلاء الدّوله شد، او بارداده نشسته بود گفت رستم فرزند منست از کارد و شمشیر نترسد، در حال پسر در رسید، گفت رستم کارد کجا خوردی و چگونه بود بترسیده باشی؟ رستم گفت باقبال خداوند سهل گذشت و من بکارد و زوبین چگونه ترسم، اصفهبد بصدقات اند هزار دینار مال بمستحقّان فرستاد و شاه غازی از ساری بآمل شد روزی بصحرای ولیکان بشکار شده بود و دو ملحد بودند مدّتی در خدمت او با سفاهی‌گری می‌بودند، فرصت یافتند که اصفهبد آب میخورد، آن‌که زوبین داشت بر پهلوی شاه غازی زد که از آن جانب بیرون شد، حسین شیر زیل نام نوبتی اصفهبد خشتی بر ملحد زد آن یکی دیگر ملحد کارد کشیده در میان جانداران اصفهبد افتاد و چند را بکار بزد تا بکشتند و آوازه افتاد که اصفهبد را بکشتند و پهلوی

________________________________________

(۱) - در این قسمتها چنانکه سابقا نیز اشاره کردیم مطالب جمیع نسخ تاریخ طبرستان بغیر از الف حتّی ب نیز که پس از الف اکمل این نسخه‌هاست همه مختصر و خلاصۀ فصولی است که صورت کامل آنها فقط‍ در الف دیده میشود با این تفاوت که باز ب در عین اینکه خود مختصر شدۀ الف است از سایر نسخ بغیر از الف کاملتر و مفصّلتر است.