پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۱۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در قفای ایشان ایستاده دشنام میدادند و سیلی و قفا میزدند، علی شهردار دررسید و ریش محمّد گچکنه گرفت که ریش بزرگ داشت و سیلی چند بر گردن او زد و بخانۀ خویش برد بحکم آنکه دوست قدیم او بود تا مگر ملک او را نکشد، روزی چند برآمد اصفهبد ایشانرا پیش خواند و ملامت کرد بزبان و بفرمود تا بندها بردارند و عفو کرد، همه در روی افتادند و خاک در دهان خویش کرده، حشم جاولی از حاسم رجه و کرگه ساوه و جنگ آسران شکسته و برهنه پیش او شدند، با جمله حشم روی بآمل نهاد و خیمه برودبار آمل زد و اصفهبد بأنارم بود، رستم دابو و اصفهبد کیخسرو بجانب آمل تاختن میکردند و ابو جعفر بن القسم خذیکام اسفهسالار رستم شاه غازی بود، بدیه قطری کلاته نشسته بود، هرروز بآمل تاختن بردی و همه شب کرکیلی کردی تا حشم جاولی هیچ اسبان از پیش خویش نتوانستند گذاشت و از لشکرگاه جدا نتوانستند شد و برف و باران و صاعقه پدید آمد، پیش اصفهبد فرستاد که ما را بازماندگی است و لشکر مرا علف نیست، جواب داد که من حکم آسمانی بازنتوانم داشت امّا بفرمایم تا تعرّض نرسانند تا حشم تو ایمن بعلوفه شوند، جاولی بر این سخن اعتماد نکرد و حشم او ستوه شدند و هرروز خللی دیگر بدو راه می‌یافت، رسولان در میان آمدند و رعایای آمل پیش اصفهبد شدند و شفاعت کردند که ظلم ترکان بنهایت رسید و ما بیچاره و عاجز شدیم، و اصفهبد چنان عادل بود که چالکسرای که ملک او بود بچهارده‌هزار دینار آملی بضمان داشتند و برغبت هرکه چنگی باززدی سیصد و چهارصد دینار بدادندی بحمایت اصفهبد و عدل و عنایت او، تا هرچه مالداران آمل بودند از رعیّتی سلطان گریخته با حمایت او شدند، قرار افتاد* جاولی را با اصفهبد که هرآنچه از طیّارات آمل گرفته بود او را بازدهند و جاولی در عهد قدیم بر اصفهبد حقوق خدمت داشت، اصفهبد رستم را فرمود جاولی را بآرم بمهمان آورد، شاه غازی بزرگان خویش را بآمل فرستاد و او را بآرم آورد و هفت روز مهمانی ساخت و هیچکس در لشکر او

________________________________________

(*)از سطر ۱۸ صفحۀ ۳۸ یعنی از آنجا که بستاره نموده و در ذیل صفحه بآن اشاره شده تا اینجا از جمع نسخ معمولی تاریخ طبرستان افتاده فقط‍ این قسمت بتمام در الف و با قدری اختصار و سقط‍ در ب موجود است، از اینجا ببعد تا مقداری همۀ نسخ موافقند با این تفاوت که الف در ذکر وقایع و حوادث مفصّلتر و کاملتر است و سایر نسخ مختصر و ناقص.