پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۰۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

بتمیشه یک ماه و هشت روز۱ جنگ بود و با رستم بن دارا برادرزاده هیچ بدست نداشتند، عاقبت باد گرم خاست و آتش در ماس کومه۲ افتاد و چنان جملۀ تمیشه بسوخت که خلالی نماند، و همه شب آتش بود و گرداگرد حصار دشمن، هرچه مردم رستم را گفتند دست از تمیشه بدارد نشنود، گفت حصار برجایست اگر خانه، من بهزیمت پیش عمّ نشوم تا زنده باشم، قدیم خدمتی از آن اصفهبد با او بود گفت، ما عمّ ترا عذر این بخواهیم استهزا مکن بر ما و خویشتن، ابراهیم بن یوسفان و ابو العبّاس سورتیج و علی بایی و لورجان پیش او شدند و گفتند ما همه بندگان و معتمدان عمّ توییم و ما پیش او حال شرح دهیم، او گفت پس هریک سر خویش گیرید، رستم سوی رستاق بیرون شد و برادرش بهمن با او برفت و بدان روشنایی آتش همه را میدیدند و کسی را زهره نبود تیری بوی اندازد، با طایی رستاق سدن برفت و دامن جوشن او بگرفت، رستم سه شمشیر زخم برو کرد، در حال بیفتاد، هیچکس دیگر بدنبال او فراز نشد و آن جماعت را که با او بودند بسلامت ببرد و بکهستان شد و دست در خانه‌ها و مردم باوندی برد که با بهرام بودند و جملۀ کهستان از سدن رستاق تا پنجاه‌هزار بستد و لشکر جمع کرد و لشکر با گیلی چند که در تمیشه بودند آن شب گرفتار آمدند و رستم راه بگرفت چنانکه کودکی از استراباد بساری نتوانست آمد و از ساری بیرون تمیشه شد تا لشکر ساری با بسیار ارمغانی و چهار پای میآمدند که بیرون شوند، رستم خبر بداشت بگو گیرد۳

آمد بحدّ تمیشه و صف کشیده بایستاد، چون ترکان برسیدند حرب کرد تا نماز شام دررسید، جمله رها کردند و بدو گذاشتند و بگریختند، همه برگرفت و باز پس آورد و فرمود تا خداوندان چهارپایان بیایند و باز پس میداد و برادر خویش بهمن را بکوهسار فرستاد، باوندی بود از دیه ستا پیش بهرام شده بود و بهرام او را اسفهسالاری کوهسار و انزان داده بود و پنجاه‌هزار، بهمن بن دارا چون بدانست که او اسبان تو است [؟]۴

بیامد و او را دریافت و حرب در پیوست، چون مردم نام بهمن شنودند گریختند و محمّد که اسفهسالار بهرام بود با بهمن برآویخت و شمشیر بر سر یکدیگر زدند، عاقبت بهمن



________________________________________

(۱) - کذا در الف، ب: یک ماه بشب و روز

(۲) - کذا در الف، ب: آتش در بیشۀ تمیشه

(۳)کذا در الف ب این سطر و دو سه سطر از ما قبل و ما بعد آنرا ندارد

(۴) - کذا در الف، ب این قسمتها را ندارد و قسمتهائی را هم که دارد خلاصه شده و مختصر است