پرش به محتوا

برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۴۰۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

شمشیر بهر دو پای او زد و او را بیفگند و سر او برگرفت و بادیه با سند شد، آنجا بنشست و نصیر الدّوله از آوند و آنکه این ساعت دعوی صاحب طرفی میکنند [؟]۱

و رستم جمله کهستان از لیلوار و سعیده دیه و سرانشاور با دست تصرّف خویش گرفت و علیّ بن اللّیث با ترکان دامغان یکی شده بود و لشکر آورده و زارم غارت کرده و بزارم بنشسته بود، رستم از این آگاهی یافت تاختن بسر او برد و حرب کردند، علیّ بن اللّیث را او بشکست و با دامغان آمد، رستم با لیلوار آمد و بنشست از بهر آنکه رستم بن کیخسرو هروقت لشکر ترکان بلیلوار آوردی که بهرام شحنگی درویشان بدو داده بود، اصفهبد علاء الدّوله چون ازین حالها وقوف یافت از کیسلیان ایزد داد کوشیار و بهمن بن کیخسرو را بفرستاد تا بسر شهر آکیم سنگور شوند که او خدمتکار اصفهبد بود و از وی برگردیده پیش بهرام شده بود، او را با پادشاه شهر آکیم و پادشاه دارا و اسکندر بن سیاوش که همه باوند بودند بگرفتند و پسران پیله کلاه دوین۲ کینخواز و ناما گوش و عامل بهرام ابراهیم قصّاب را بگرفتند، بفرمود تا پادشاه دارا را پی بکردند و ابراهیم قصّاب را بکشتند و شهر آکیم بر دست ملک علاء الدّوله توبه کرد و بعد از آن اصفهبد کجمج بن غازی را بخواند، بدامغان اسفهسالاری نشسته بود از آن سلطان، طغرل نام، پیغام داد که مردم ترا از ولایت من ناگزیر است و بهرام با اوست، من نخواهم گذاشت که ایشان آنجا باشند چون باستراباد رسم بما پیوندد، طغرل جواب داد که فرمان بردارم،۳ و بدین موجب فرامرز لنگرود پیغام داد که من مطیع۴ اصفهبدم امّا گرشاسف بالمن گفت که محمّد حبشی بمن نزدیکست و اصفهبد دور، من با او نباشم من کناره کنم، پیش هیچ دو کس نیایم بکناره شوم و بنشینم، چون حال عرضه داشتند اصفهبد لشکر طبرستان و لارجان و رویان و آمل را بخواند و بتمیشه آمد و بنشست و محمّد حبشی و بهرام را از اندیشه اصفهبد آگاه کردند، گفت ما را تدبیر خویش باید کرد، پسر



________________________________________

(۱) - این جملۀ تحریف شده فقط‍ در الف هست و تصحیح آن ممکن نشد.

(۲) - ب: دوین

(۳) - بجای این جمله در ب چنین آمده: «مردم ترا از ولایت من ناگزیر است باید که با من یکی باشی و بما پیوندی تا محمّد حبشی و بهرام را از میان برداریم، طغرل اجابت کرد، درین وقت محمد حبشی بگرگان نشسته بود و بهرام با او بود»

(۴) - در این قسمتها بطور کلّی ب از الف مختصرتر است، هم بسیاری از جمله‌ها را انداخته و هم عبارات را بقصد اختصار خلاصه کرده، متن کاملا مطابق با نسخۀ الف است.